يك تحليلگر منطقهاي سناريوي پليد قرآن سوزي در غرب را ادامه سناريوي اسلام ستيزي و ناشي از نيات خصمانهاي دانست كه از 11سپتامبر در اتاقهاي جنگ غرب عليه مسلمانان گشوده شده است.ا
محمد صادقالحسيني در مقالهاي با نام ” جادوگري يك كشيش يا تهديدي استعماري؟ ” به بررسي اظهارات اخير كشيش آمريكايي در زمينه به آتش كشيدن نسخههايي از قرآن كريم پرداخته و به نوعي آن را ادامه سناريوي اسلام ستيزي غرب از ماجراي سلمان رشدي گرفته تا كاريكاتورهاي موهن به پبامبر اسلام (ص) ميداند.
نويسنده در اين گزارش آورده است: ماجراي اين غرب با ما ماجراي عجيبي است؛ غرب حتي در بهترين حالات، توجهي به ما نداشته و توجه و نگاه آنها منحصر در ميدانهاي جنگ عليه ما و سرزمينهاي ما بوده است.ا
صادق الحسيني در ادامه اين مقاله مينويسد: بدون شك شما هم اظهارات اوباما رئيس جمهور آمريكا درباره سناريوي به آتش كشيدن قرآن توسط يك كشيش آمريكايي را شنيدهايد؛ اوباما در اظهارات خود آورده، اينگونه اقدامات خطر بزرگي را متوجه سربازان ما در افغانستان و پاكستان ميسازد؛ فرمانده نيروهاي آمريكايي در افغانستان نيز اينگونه اظهاراتي داشته است.
تنها اين اوباما نيست كه چنين نگاهي به ما دارد، بلكه اين ديد بيشتر سياستمداران و انديشمندان آنهاست.
بر اساس اين مقاله، ما مسلمانان براي غرب حكم يك سوژه آزمايشي را داريم كه با نام ”خاورميانه ” گاهي آن را بزرگ ميكنند، گاهي تجديدش ميكنند اما اكثر اوقات تهمتهايي كليشهاي را متوجه آن ميسازند و همواره چشم به ثروت آن دارند.
نويسنده اظهار ميكند: من به شخصه بنا بر پيگيريهاي خود گمان ميكنم در پس داستان اين كشيش مسيحي كه غربيها تنها اتهام جادوگري را متوجه او ساختهاند، نيات خصمانهاي از زمان حادثه 11سپتامبر در اتاقهاي جنگ غرب عليه ما گشوده شده و هدف آن است كه بر اساس ضرب المثل معروف ما از ميان مرگ و تب، راضي به تب شويم.
آنها خوب ميدانند كه ما بعنوان يك ملت، كتاب آسماني خود را مقدس دانسته و آن را متعلق به ذات الهي ميدانيم كه هيچ ارتباطي با اشخاص يا مجموعههاي بشري حاكم و تحت حكومت ندارد؛ لذا كوچكترين بياحترامي به آن به معناي اعلان جنگ است، جنگي كه احدي حد و مرز آن را نميشناسد؛ بر همين اساس اين مسأله ارتباطي با قوميت، موقعيت جغرافيايي و يا طيفهاي مختلف فكري در جهان اسلام ندارد.
به نوشته صادق الحسيني، پس از توهين به شخصيت پيامبر اسلام و خاتم انبياء محمد صلي الله عليه و آله و سلم، شاهديم هنوز يك سناريو تمام نشده كه وارد سناريويي جديد ميشويم و به ياد مي آوريم سلمان رشدي، شيطان انگليسي هندي الاصل را كه مورد حمايت و حفاظت همه جانبه تمامي دستگاههاي غربي قرار گرفت؛ آيا گمان كردهاند ماجرا را فراموش كردهايم!
دليل ادعاي ما نيز باز ميگردد به مراسم تجليل از كاريكاتوريست جادو شده دانماركي كه خانم مركل صدر اعظم آلمان در برگزاري آن سهيم بود، اما اين ماجرا در پس سناريوي كشيش آمريكايي در اذهان مردم پنهان ماند و به عبارت بهتر پنهان نگاه داشته شد.
بر اساس اين مقاله، بهانه هميشگي نيز ”آزادي بيان ” بوده؛ آزادي بياني كه قرار بود مبناي پيشرفتهاي براي خلاقيت و ابتكار باشد، تبديل به اقدامات نژادپرستانه و افراطي غربي شد كه بر هر نوع جنايت و فسادي اطلاق ميشود.
اينگونه است كه جامعه آبستن تمامي سناريوهاي جنگ نرم عليه مسلمان و فرهنگشان شده و در اين ميان عنصر نژادپرستي غرب نقش تهديدآميزي عليه ما بازي ميكند، نقشها نيز ميان كساني كه ما را متهم به خشونت، تروريسم و يا ارتجاع و عقب ماندگي ميكنند تقسيم شده؛ اما هدف همه آنها يكي است و آن تسلط بر استعدادها و ثروتهاي ما از طريق بازي مرگ سربازانشان در ميدانهاي نبرد است.
غرب و بويژه اوباما، در ابراز انزجار از اقدام اين كشيش دروغ ميگويند، چرا كه اگر در گفتار خود صادق بودند، هرگز به اين جادوگر دجال اجازه نميدانند طي هفتههاي متمادي آزادنه و بدون هيچ اقدام بازدارندهاي ميدان را شعله ورتر سازد.
نويسنده گزارش خود را با طرح يك سؤال و پاسخ به آن پايان ميبرد: فقط تصور كنيد اگر قرار بود فردي منتسب به مسلمانان دست به اين اقدام بزند و يا حتي فقط يك اشاره ”خاورميانهاي ” به اين امر شود، چه رخ ميداد؟
جهان زير و رو ميشد تا اينكه اين فرد به زندانهاي آنها بيفتد؛ بزرگ و كوچكشان نيز ما را متهم به حمله و تروريسم ميكردند و البته اين جداي از امكان حمله و جنگ عليه يكي از پايتختهاي عربي و اسلامي به بهانه تهديد امنيت ملي غرب است.
مگر همين اتفاق بارها و بارها عليه بسياري از كشورها رخ نداد و دليل و بهانه همه آنها خيالاتي بود ساخته و پرداخته ذهنهاي جنگ طلبانهشان كه بعدها بنا به شهادت شاهداني از خود ايشان روشن شد هدف اصلي، دستيابي به سودهاي شخصي و گروهي و منافع شركتهاي تسليحاتي وابسته به كشورهاي پيشرفته صنعتي غربي بوده اس
ت؟! ا