یک افغان نابینا آموزگار زبان سویدنی و محصل رشته ریاضی پوهنتون کارلستاد
روزنامه معلم (Lärarnas tidning) نشریه اتحادیه معلمین سویدن(Lärarförbundet ) در شماره 5 مورخ 24 اپریل 2020 خویش درمورد دو معلول ویورش نابینای افغان که میخواهند به رویای خود یعنی معلمی برسند ، گزارشی به نشر سپرده که اینک یک بخش آن در مورد ”یورش عبدالصمد” ترجمه شده وپیشکش خوانندگان میگردد.
وقتی یورش عبدالصمد[ یورش ولد عبدالصمد، 28 ساله ـ م ] در سال 2014 به سویدن آمد وبه اثر یک مریضی چشم کاملاً نابینا بودویک کلمه هم به زبان سویدنی صحبت کرده نمیتوانست.
امروز، او به زبان سویدنی در ABF تدریس می کند و همزمان در پوهنتون کارلستاد در پروگرام معلمی در رشته ریاضی تحصیل مینماید.
یکشنبه یک روز بارانی و هوای بادی در منطقه مسکونی میلیرود (Mellerud) است و بیشتر مغازه ها و دفاتر در کوچه بنام (Storgatan) بسته اند و اما سالون و یا لوکال (ABF) باز میباشد و چراغ ها یکی پی دیگری روشن می شوند.
یورش عبدالصمد در سالون است و برای یک درس به زبان سویدنی برای مهاجران آماده گی میگیرد. او مقداری کاغذ A4 چاپ می کند و همه چیز را ازنظر می گذراند. به زودی تمام شاگردان که بیشتر آنها پناهجویان از افغانستان اند ، داخل صنف میشوند.
وی در سال 1994 در شهر مزارشریف متولد شد. او در سال 1996 به همراه مادر و خواهر و برادران خود از افغانستان جنگ زده به روسیه آمدند.
او در آنجا ابتدا شامل کودکستان و سپس مکتب شد. در صنف پنجم ، دید چشم او بدتر و بدتر شد. او مجبور شد که عینک چشم بگیرد، اما در صنف نهم مکتب بینایی وی به طرز چشمگیری بدتر شد و در عمل کور و نابینا گردید.
او میگوید : تنها چیزی که می توانم ببینم چراغ روشن در حاشیه میدان دید من است ، به این معنی که می توانم چراغ یک موتر که در شب از کنارم میگذرد را ببینم.
سرانجام خانواده وی تصمیم گرفت که درسویدن تقاضای پناهندگی دهد زیرا دراینجا فرصت های بیشتری برای آنها وجود داشت.
ـ افراد در سویدن خیراندیش هستند ، شخص فقط باید طلب کمک نماید . اگر کسی ببیند که یک نابینا به کمک احتیاج دارد ، آنها باکمال میل فراوان کمک می کنند. و چیزی که مربوط مکتب میگردد ، ابزارهای مختلفی وجود دارد که به فرد این امکان را می دهد که با همان شرایط که برای دیگران درنظر گرفته شده تحصیل نماید.
او علیرغم اینکه هنگام ورود به سویدن نمی توانست ببیند ، اما او به سرعت به کمک وسایل مختلف زبان سویدنی را یاد گرفت و شامل جمنازیوم ( لیسه ) دالشتیرنسکا (Dahlstiernska) واقع در میلیرود(Mellerud) شد ودر آنجا درس خواند ن را شروع کرد. او اکنون محصل در پروگرام معلمی در رشته ریاضی در پوهنتون کارلستاد میباشد.
من همیشه به شاگردانم می گویم که جرات کردن مهم است. شاید به تدریج و آهستگی اما با اطمینان.
او میگوید : حتی وقتی کودک بودم ، فزیک و ریاضی را دوست داشتم و قبل از اینکه دچار مشکل بینایی شوم ، رویای من پیدا کردن شغلی بود که به فزیک و ریاضی می انجامید. به عنوان یک انجنیر یا چیزی مشابه آن . اما وقتی نابینا شدم ، به این فکر افتادم که چه کاری می توانم انجام دهم. سپس من تدریس و معلمی را انتخاب کردم. من دوست دارم با کودکان و اطفال کار کنم و با آنها صحبت کنم و یاد بگیرم. علاوه بر این ، نیاز به توان دیدن کمتراحساس میگردد نسبت به آنچه یک انجنیر نیازمند آنست.
یورش میگوید : معلم ریاضی بودن هم ساده ترین کار نیست ، زیرا شخصی که معلم ریاضی است باید بتواند گرافها ، شکل ها و فورمول ها را ببیند. اما این کار مشکلی نیست.
برای من تجسم و نمودار کردن در مغز آسان تر از اشتغال در مضامین انسان گرایانه مانند علوم اجتماعی و تاریخ است.
از آنجا ئیکه خودش از جمله جدیدالورودها (تازه واردشدگان) در سویدن بوده ، میداند که کاملا نوبودن در یک کشور چگونه میباشد و زبان چقدراهمیت دارد . بنابراین او در سال 2017 آموزش و تدریس زبان سویدنی را به تازه واردان ( جدیدالورود ها) آغاز کرد ، هنگامی که زبان مادری آنها را دانست و فهمید که نیاز به دانش او بعنوان یک افغان بخاطر کمک به آنها وجود دارد.
او میگوید : وقتی به اینجا آمدم فکر کردم حتی اگر منتظر جواب درخواست اجازه اقامت باشم ، با کمال میل میخواستم کاری انجام دهم اما بدون زبان سویدنی کار دشواری بود. بنابراین در اسرع وقت به یادگیری زبان سویدنی پرداختم ، متوجه شدم که با کمک زبان توانستم مشکلات مختلفی را برای خانواده خود حل کنم. و همین مورد شامل حال دیگران نیز میگردد .
شرکت کنندگان کورسهای یورش [ شاگردان کورسهاییکه از طرف یورش برگزار میگردد] فکر می کنند که روش تدریس زبان برای آنها خوب است. بیشتر آنها در کافه های مختلف زبان و کورسهای زبان ساده تر که توسط کلیساها در نقاط مختلف کشور برگزار می شود ، شرکت کرده اند. در آنجا آنها کلمات زیادی آموخته اند ، اما وقتی صحبت از ساخت جملات می شود ، شرایط برای آنها خوب پیش نمی رود .
او میگوید : من خودم کورسهای را درمورد ساختن مخزن واژه گان ، درباره هواشناسی ، در مورد لباس و غیره خواندم . بنابراین من برای شاگردان به تدریس ساختن جملات پرداختم . از آن زمان ، آنها در زبان سویدنی بهتر و بهتر شده اند. و آنها فکر می کنند که برای آنها بهتر عمل می کند.
او میگوید :من همیشه به شاگردانم می گویم که جرات کردن مهم است. شاید به تدریج و آهستگی اما با اطمینان. وآنها خوشحال هستند ، درست است؟ اواینرا به یک شاگرد که کمی وقت تر آمده است، میگوید.
بیشترشاگردان درکورسهای او در خزان سال 2015 به سویدن آمده اند و آنها کمافی السابق منتظر پاسخ به درخواست پناهندگی شان میباشند.
یورش تصمیم گرفته که کورسهای خود را ادامه دهد و صرف نظر از اینکه او حق الزحمه و پاداش تدریس را دریافت خواهد کرد ویا خیر . این امر امکان آنرا مساعد میسازد تا کورس برای یک مدت طولانی ادامه یابد و به شاگردان این فرصت را می دهد که اطلاعات بیشتری کسب کنند.
او میگوید : من هم دستمزد دریافت میکنم و هم رضاکارانه و داوطلبانه (غیر انتفاعی ) کار می کنم که میتوان اینگونه گفت. غالباً به این صورت است که فرد می تواند یک کورس را فقط برای یک مدت معین افتتاح و برگزار نماید. من درجریان یک سال تمام تدریس مینمایم و حتی در ماهها یا روزهایی تدریس مینمایم که که دستمزد ویا حق الزحمه نمی گیرم .
او میگوید: من فکر می کنم برای شاگردان مهم است که فعالیت داشته باشند ، به عنوان جدید الورود( تازه وارد) در سویدن مشکلات و دشواریهای زیادی دارند. با آمدن به اینجا و یادگیری زبان ، آنها می توانند از برخی مشکلات شان جلوگیری کنند.
ترجمه از نسیم سحر
منبع: لینک زیر: