غرض مشاهده عکس های زمان اعلام استقلال و جلوس امان اله خان به اینجا کلیک کنید
استرداد استقلال افغانستان با نام امان اله خان ارتباط ناگسستنی دارد. امان الله خان یکی از شاهان مشروطه خواه و آزادی طلب بود. او از اغاز سلطنت موضوع استقلال افغانستان را در صدر برنامه های کاری اش قرار داد. امان الله خان زمانیکه در ۳ مارچ ۱۹۱۹ تاج شاهی را به سر می کرد، چنین اعلام نمود
به آن شرط این تاج و تخت را می پذیرم که شما با اندیشه ها و افکار من همکاری کنید. حکومت افغانستان باید از نگاه داخلی و خارجی
کاملاً مستقل و آزاد باشد
در رابطه مقاله زیر پیشکش میگردد
استقلال سياسي افغانستان محصول و ثمره قريب بيك قرن مبارزات قهمرانانه و مقاومت جان بازانه فرزندان اين مرز بوم است كه در نتيجةجان فشاني هاي هزران شهيد گمنام اين سرزمين بدست آمده است. در اثر همين مقاومت و مبارزات بود كه ملت ما به تمام جوامع تحت سيطره و در بند بهترين نمونه والگوي آزاد منشي و عشق به ميهن و استقلال ثابت شده است
طوريكه تاريخ گواه است، مردم كشور ما نود وشش سال پيش از امروز حقانيت راه و عاليترين احساس پاك وطن دوستي و عشق به ميهن را طي سه جنگ خونين افغان و انگليس «جنگ اول افغان و انگليس» جنگ دوم افغان و انگليس و جنگ سوم افغان و انگليس» به جهانيان به نمايش گذاشتند و اين جنگ هاي نا برابر و طولاني را كه از سال 1839 م الي 1919 م ادامه پيدا كرد كه بالاخره به نفع مردم افغانستان در امر حصول و كسب آزادي سياسي از بريتانيا كبير كه آفتاب در قلمروش غروب نميكرد پايان يافت انگليس ها وادار به قبول استقلال سياسي افغانستان گرديد.
در جريان مذاكرات راولپندي كه بين علي احمد خان وزير داخلة وقت افغانستان و سر هملتن گرافت سكرتر امور خارجه هند برتانيوي در هند بوقوع پيوست انگليس ها استقلال افغانستان را مورد تأئيد قرار داند كه امضاي اين قرار داد تاريخي مصادف بود به 18 اسد سال 1297 هـ ش چند روزي را در بر گرفت تا اين كه اين سند در داخل كشور از طرف شاه امان الله خان توشيح و منظور گردد. به روز 28 اسد سال 1298 آخرين سند استرداد استقلال كشور در قصر زرافشان واقع بوستان سراي سابق كابل واقع پارك زرنگار امروز از طرف شاه امان الله خان منظور گرديد و شاه بعد از امضاي اين سند از مردم كشور خواست تا ااز اين روز بمثابهء «جشن ملي» استقبال نمايند.
امروز كه از استقلال كشور نودو شش سال سپري ميشود. نام اين شخصيت بزرگ ملي و فدا كار را مردم ما با تكريم و احترام بر زبان مي آونرد و مقام والاي اين آزاد مرد را شايسته ميدارند.
اعليحضرت شاه امان الله خان غازي، مردي روشنفكر، صاحب نظر و متواضع، انسان صميمي و مردم دوست و به استقلال و اعتلاي كشور سخت دلبسته و عاشق بود.
رفتار و پيش آمد او با مردم و روشنكفران و تحول طلبان حتي قبل از رسيدن به پادشاهي مورد توجه عامه مردم بوده و مردم و و او را محبوب القلوب همه ساخته بود. همين سجاياي عالي او بود كه عناصر آگاه و چيز فهم كشور بدور او كه با آنها علايق دوستانه و روابط داشت، حلقه زدند و او را به رهبري جمعيتي كه بعد ها بنام «جوانان افغان» يا «مشروطه خواهان دوم» ياد شدند، بر داشتند.
به همين مناسبت نام شاه امان الله غازي به نام «جوانان افغان» يا «مشروطه خواهان دوم» نيز پيوند ناگسستني دارد و هر كسي كه بخواهد تاريخ مبارزات مردم افغانستان را در سه دهة اول قرن بيست مورد پژوهش و بررسي قرار دهد، ناگزير است تا از مشروطه خواهان اول و دوم و در راس جمعيت «جوانان افغان» از شاه امان الله خان بمثابه شخصيت ترقيخواه، ميهن دوست و محصل استقلال كشور ياد آوري نمايد.
دكتور اسد الله حبيب در مقدمه رسالة «دوره اماني» نوشته است» «در حاليكه هر گز قصد بزرگداشت و آرايش رخداد ها را ندارم، نميتوانم فراموش نمايم كه براي امان الله خان نيز نمونه هاي ستم و بيداد معامله با انگليس وجود داشت و آن راه ها در تاريخ كشو ما كوبيده تر و هموار تر بود تا سنگلاخي كه او بر گزيد و سلطنت را بر آن گذاشت.» داكتر اسد الله حبيب مي افزايد: به نظر من امير موصوف مانند اسلاف خويش همه مساعي را براي بر انداختن رقباي سلطنتي صرف نه نمود، بلكه از حلقهء حفظ قدرت بيرون جست و به كار هاي بزرگي مانند استرداد استقلال، ترقي و پيشرفت كشور، رشد علوم و فرهنگ، فراهم آوري رفاه مدني معاصر براي مردم دست يا زيد. اما اقدامات وي با عادت ديرينه جوامع شرقي برابر نبود و هم به چشم دول غربي غير عادي و خشن مي آمد و شجاعت و عشق داغ او به پيروزي آرمان هايش بدون شك كينه انگيز بوده است.»
بدون شك هر گاه او بر ضد انگليس به خاطر استقلال كشورش مردم را به قيام و جهاد دعوت نميكرد و مانند اسلافش با انگليس كنار مي آمد، شايد تا زنده بود يعني تا 1960 م كه سال وفات او است. پاد شاه افغانستان باقي ميماند و تا وقتيكه انگليس نميخواست، هيچكسي براي جانشيني او قد علم نميكرد. اما او كه عاشق استقلال و سربلندي ميهن و آزادي مردم وطنش بود، و تاج و تخت را در قدم آزادي مردم وطنش گذاشت و در اولين هفته تا جوشي خود در نطق چند ساعته اش خطاب بمردم شرافتمند كابل در مسجد عيد گاه از استقلال عام و تام افغانستان سخن گفت و سلطنت خود را مشروع به كسب استقلال كامل كشور اعلان نمود و گفت: «اول بر همه رعاياي صديق ملت نجيب خود، اين را علان و بشارت ميدهم كه من تا سلطنت افغانيه را بنام استقلال و حاكميت داخلي و خارجي افغانستان به سر نهاده ام، سپس از مردم آزادهء افغان، طلب كرد تا او را در تحقق اين ارمان بزرگ ملي ياري و مدد رسانند. اعلطحضرت امان الله خان در يك نطق ديگر در مسجد عيد گاه خطاب به عساكر و مامورين شهر كابل در حاليكه دريشي سفر بري به تن داشت گفت: «ملت عزيز من:من اين لباس سر بازي را از تن بيرون نمي كنم تا كه لباس استقلال را براي مادر وطن تهيه نسازم.» من اين شمشير را در غلاف نمي كنم تا كه غاصبان حقوق ملتم را به جاي ننشانم. «اي ملت عزيز واي سربازان فدا كار من: بياييد: آخرين هستي خود را براي نجات وطن، بياييد تا كه سرهاي پرغيرت خود را براي خلاصي وطن فدا سازيم.
مردم مسلمان و استقلال طلب افغانستان نيز به اين نداي جان بخشاي پادشاه جوان خويش لبيك گفتند و با دادن سر و جان خود در راه كسب آزادي آماده پيكار با بزرگترين قدرت استعماري آن زمان يعني انگليس» گرديدند.
شاه امان الله خان با آغاز سياست ضد انگليس و مستقلانه خود روز تا روز در ميان مردم محبوبيت كسب ميكرد. مردم افغانستان به اين دعوت شاه امان الله خان لبيك گفتند و تا تاريخ 3 مي 1919 سپاه 60 هزار نفري متشكل از اقوام مختلف، ولي داراي احساسات بردرانه و آزادي خواهانه با سلاح كهنه ايكه طي جنگهاي اول و دوم خود با انگليس ها آنرا بدست آورده بودند، آماده نبرد شدند. چهار هزار توپچي تربيت ناشده با توپ ها كهنه و تجهيزات محدود اين سپاه پياده را همراهي ميكرد.
وسايل و مهمات اردوي افغانستان با اردوي برتانيا كه با مدرن ترين جنگ افزار ها و طيارات جنگي مجهز بود، به هيچ صورت قابل مقايسه نبود.
با وجود عدم تناسب كمي و كيفي نيرو هاي نظامي افغانستان در برابر متجاوزين مقاومت قهرمانانه از خود نشان داشدند.
قيام قهرمانانهء مردم افغانستان در نبرد با استعمارانگليس، بخاطر استرادد استقلال كشور، احساسات ملي و وطن دوستي مردم افغانستان را اوج تازه يي بخشيد و مردم ما توانستند كه با اراده آهنين در جنگ با انگليس ها فايق آيند و طلسم شوم استعمار را از سرزمين ما بر چينند و سهم خود را در بر چيدن سلطة استعمار از قاره آسيا ادا نمايند
نویسنده : سیما رسولی
منبع سایت مجما