انجمن افغانها در سویدن | په سویدن کی دافغانانو ټولنه | Afghanska Föreningen i Sverige

Blog

مقالات

به بهانه هشتم مارچ روز جهانی زن

سید خداداد فطرت
:تاریخچه مختصر
يکی از روزهایی كه در جهان مترقی، از آن بعنوان روز خوب و فر خنده یاد می شود، روز هشتم مارچ يا هجدهم حوت است 
در يک چنين روزی يعنی روز هشتم مارچ ۱۸۷۵ زنان كارگر كارخانجات نساجی در شهر نیویورك برای بهبود شرایط كارشان و در اعتراض به پایین بودن سطح دستمزد شان ، دست به تظاهرات زدند. این حركت به درگیری قهر آمیز با پلیس آمريکا انجامید و پلیس بطور وحشیانه به تطاهرات حمله کرد و آنرا سركوب نمود. عده ای از زنان تظاهر كننده زخمی و دستگیر شدند. اين مسئله باعث شد که زنان کارگر ديگر هم کم کم به حقوق انسانی خود آگاهی پيدا کنند . و سعی کنند که راه آنها را ادامه بدهند 

 

حركت اعتراضی هر سال به حالت آشكار و یا مخفی در کارخانه های مختلف ادامه پیدا کرد. روز ۸ مارچ ۱۹۰۷ مجددا زنان نساج آمریكا با خواست ۱۰ ساعت كار روزانه دست به تظاهرات می زنند كه این بار هم تظاهرات آنها با سركوب پلیس روبرو می گردد و به دستگیری بسیاری از زنان منجر می شود. در این تظاهرات عده ی زیادی از مردان كارگر و زنان طبقات دیگر جامعه نیز شركت می كنند. در سال ۱۹۰۸ حزب سوسیالیست آمریكا به تشكیل كمیته ملی زنان برای كمپین حق رأی زنان در انتخابات اقدام می كند و در مارچ همان سال كارگران زن بافنده سوزنی با خواست ممنوع كردن كار برای كودكان و كسب حق رأی زنان درنیویورك تظاهرات می كنند. رویدادهای ۸ مارچ همان سال سبب گردید كه در سال بعد یعنی سال ۱۹۰۹ این روز بعنوان نخستین روز ملی زنان در آمریكا تثبیت شود
این روز كم كم به روز مخالفت زنان كارگر با دولت و كارفرمایان سرمایه دار ، برای بهبود شرایط كار و کسب حقوق اجتماعی برای كل زنان در سراسر دنیای صنعتی ، تبدیل می گردد 
در کنگره ی بین المللی سوسیالیستها كه در سال ۱۹۱۰ در كوپنهاگن دنمارك برگزار گردید ،
” كلارا زتكین ” زن سوسیالیست از حزب سوسیال دموكرات آلمان ۸ مارچ را بعنوان روز جهانی مبارزه زنان پیشنهاد می كند. کنگره این پیشنهاد را تصویب میكند. یك میلیون زن سوسیالیست و كارگر و دیگر اقشار اجتماعی همراه مردان خواهان حقوق سیاسی ـ اجتماعی برابر برای همه زنان و مردان شدند . آنها در ۸ مارچ سا ل ۱۹۱۱ در كشورهای آلمان ، دنمارك ، سویس و استرا لیا تظاهراتی بر پا می کنند . و با جشن و سخنرانی ، خواهان حق رأی ، حق كار و آموزش حرفه ای برای زنان شدند. در همین سال در روسیه و چین هم تظاهراتی به مناسبت ۸ مارچ بر گزار شد . در مدتی كمتر از یك هفته از ۸ مارچ در آتش سوزی ” تریانكل” در شهر نیویورك به خاطر نبود دستگاههای امنیتی و بدی شرایط كار، ۱۴۹ زن كارگر جان باختند. همين موضوع باعث شد که تظاهرات ۸ مارچ سال بعد به طور وسیعی در سراسر دنیای متمدن برگزار شود و بدی شرايط کار، مورد اعتراض قرار گيرد و محكوم گردد.
با شروع جنگ جهانی اول ، ميليونها مرد به جبهه ها گسيل شدند . زنان سوسیالیست در این سالها تظاهرات ۸ مارچ را بر علیه جنگ و كشتار و خرابی ناشی از آ ن برگزار کردند.
در ۸ مارچ ۱۹۱۷ در روسیه زنان علیه افزایش قیمت ها، تعطیلی كارخانجات و اخراج كارگران دست به تظاهرات زدند. این تظاهرات در رویداد انقلاب فبروری همان سال در روسیه تأثیر زیادی داشت.
در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم تا اوایل دهه ۶۰ روز جهانی زن جلوه چندانی نداشت . چون زنان توانسته بودند به مقدار زيادی از خواستهای خود دست يابند. با رشد جنبش زنان در دهه ۶۰ این روز هم بار دیگر اهمیت یافت. سال ۱۹۷۵ از طرف سازمان ملل متحد ، سال بین المللی زنان اعلام شد و دو سال بعدتر یعنی سال ۱۹۷۷ یونسكو ۸ مارچ را به عنوان روز جهانی زن، به رسمیت شناخت. از آن روز به بعد ، در چنين روزی مردان به زنان گل يا هديه تقديم می کنند و بدينوسيله از مبارزات انسانی زنان قدردانی می کنند.
یکی از کشورهائی که به زنان بسیار اهمیت میدهد کشور سویدن است که در پارلمان سویدن ۱۶۵ نفر از نمایندگان، یعنی بیش از ۴۷ در صد اعضای پارلمان را زنان تشکیل میدهند.
روز هشتم مارچ و تأثیر آن بالای وضعیت زنان افغانستان:
موجودی بنام زن در تمام کشورهای اسلامی بعنوان یک موجود در جه دوم، سیاه سر، عاجزه و ابزاری در خدمت مرد تلقی میشود که برآمده از قوانین فقهی است که در کشورهای اسلامی تطبیق میشود.
در فقه اسلامی اعم از شیعه و سنی، از زن بعنوان موجود ناقص العقل، ناقص التوان و استخوان کج تعبیر شده است که به کرات از زبان کسانی که دین را در قبضه اختیار خود گرفته اند، شنیده شده است.
در جامعه سنتی و فرهنگ حاکم برآن، زن مسبب فحشاء، بی آبروئی خانواده و فساد در جامعه است و از دید آنها باید این موجود خطرناک مهار گردد و برای مهار کردن و پیشگیری از وقوع حوادثی زن در محور آن قرار دارد، خشونت تجویز میگردد.
یکی از شیوخ وهابی بنام شیخ ابوعکرمه، اخیرن فتوا صادر کرده است:
1 ـ برای زن واجب است که وسایل ادب کردن از قبیل عصا، چوب خیزران و .. را برای شوهرش آماده کند تا وقتی شوهرش به خانه آمد، در پیدا کردن آنها به زحمت نیافتد!!!
2 ـ بر مرد مستحب است که اول صبح و قبل از رفتن سرکار همسرش را کتک بزند، زیرا در این کار دو فایده وجود دارد، اول اینکه زوجه ادب میشود و دوم اینکه یک ورزش صبحگاهی است برای مرد!!!
ما در کشور خود افغانستان نیز با همچون ذهنیت هائی روبرو هستیم؛ زن مانند کالای مصرفی خرید و فروش میشود، دختر به جرم قتل برادر و یا پدر بد داده میشود
، زن به جرم شاعر بودن به قتل میرسد، زن به جرم مهیا نکردن وسایل خمار شوهر گوش و بینی اش بریده میشود، دختران به خاطر تقاضای نا مشروع پدرهای شان از خانواده پسران از ازدواج محروم میگردند، دختر به خاطر اشتراک در برنامه های هنری و یا گویندگی تلویزیون ها از ترس تهدید مجبور به ترک محله خود میگردند و صدها نمونه دیگر.
تنها در شش ماه اول سال ۱۳۹۲ به تعداد ۲۴۳۳ نمونه خشونت توسط کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان به ثبت رسیده است که این تنها نمونه های آشکار خشونت است اما نمونه های پنهان آن به یقین خیلی بیشتر ازینهاست.
در کشوری که همسر فرد اول مملکت در خانه زندانی است، از دیگران چه توقعی میتوان داشت؟
درست است که در ده، دوازده سال اخیر به برکت فشار نیروهای بین المللی، فضا برای تنفس زنان یک اندازه سهل تر گردیده ولی کارهای بنیادی به نفع بهبود شرایط زنان صورت نگرفته است.
یک تعداد ارگانها، نهادها و سازمانهائی که بنام دفاع از حقوق زن ایجاد گردیده است، آنقدر وابسته به امکانات دونرها اند که بطور مستقل نفس هم کشیده نمیتوانند.
تقریبن بیست درصد از اعضای مجلس نمایندگان ( ولسی جرگه ) را زنان تشکیل میدهند ولی تا هنوز هیچ قانونی را به نفع زنان به تصویب رسانیده نتوانسته اند.
تحولاتی که در این دهه اخیر رخ داده به مقایسه ادوار گذشته چشمگیر است، اما متأسفانه با کوچکترین تغییر در اوضاع سیاسی ماندگاری خود را حفظ کرده نخواهند توانست.
همین اکنون در حاکمیت دولت کرزی که دم از دموکراسی و برابری حقوق زن و مرد میزند، زنان قربانی خشونت، به جای مجرمان محاکمه میشوند. خشونت را مرد انجام میدهد ولی زن مقصر شناخته میشود.
وضعیت زنها در میان خانواده های افغان در خارج هم بهتر از زنان داخل کشور نیست.
زنان افغان بیشتر از اجتماع دور نگهداشته میشوند و مصروف خانه داری، پخت و پز و مسئول رسیدگی به فرزندان میگردند که این امر باعث افسردگی، گوشه گیری و عقب ماندگی خانمهای افغان شده است.
هشتم مارچ به خاطری تجلیل میگردد که خانمها در کشورهای مختلف به حقوق، وظایف، مکلفیتها و توانائیهای خود آشنا گردند و از استعدادهای خود در جهت رشد خانواده، جامعه و کشور استفاده نمایند.
به امید روزی که هیچ خشونتی در هیچ خانواده ای و یا کشوری در مقابل زنان صورت نگیرد و خانمها ها هم به اندازه ای توانمند شوند، که نه زمینه خشونت را مساعد سازند و نه به مردان اجازه دهند که به چنین کاری دست یازند.
سید خداداد فطرت

Lämna ett svar