انجمن افغانها در سویدن | په سویدن کی دافغانانو ټولنه | Afghanska Föreningen i Sverige

گنجينه

کنسرت فرشته سما و مجتبی محب بمناسبت عید سعید فطر، عید سرباز

انجمن افغانها در سویدن یک برنامه جالب،شاد و دیدنی کنسرت و مصاحبه ویژه با بانوی غزل کشور فرشته سما وکنسرت عالی با آهنگ های زیبا با صدای هنرمند محبوب مجتبی محب را بمناسبت عید اضحی به گردانندگی خانم فریبا چرخی مسوول فرهنگی انجمن برگزار کرد.

 این برنامه به روز اول عید ، سه شنبه مورخ ۲۰ جولای ۲۰۲۱ به ساعت چهار عصر(16.00 ) به وقت سویدن و اروپا و ساعت شش ونیم شام ( 18.30) به وقت کابل از طریق فیسبوک افغانهای سویدن بطور زنده پخش گردید.

پیام انجمن افغانها در سویدن بمناسبت عید اضحی ـ عید سرباز

هموطنان عزیز ! اولتر از همه عید سعید قربان که امسال به افتخار و ارج گذاری جانبازیهای سربازان نامگذاری شده خدمت یکایک شما تبریک و تهنیت میگوییم  . لوی اخترـ د سرباز اختر مو مبارک شه !

طوریکه همه ما میدانیم که عید اضحی ، یکی از اعیاد مهم اسلامی و یادآوری و اخلاص بندگی حضرت ابراهیم (ع) در برابر پروردگار خویش است .این عید بهانه است برای خوشی . این عیدی است برای خوشحالی و سرور ، صلح و آشتی ، محبت و همدگر پذیری ، گذشت و مهربانی .

اما با هزار تاسف که باشندگان کشورمان بیشتر از چهل سال است که بعوض خوشحالی ، آرامش و زندگی در فضای صلح ، ابراهیم گونه قربانی میدهند. و بویژه در حال حاضر مردم ما در شرایطی روزهای عید اضحی  را تجلیل می نمایند که اوضاع سیاسی ، اقتصادی و نظامی درکشور هر روز وخیم تر و پیچیده تر گردیده و حملات لشکر جهل و تاریکی به کمک اجنبی ها در نقات مختلف کشورتشدید شده و روزانه ده ها سرباز و هموطن بیگناه مان قربانی میشوند . این جنایتکاران  در جریان حملات وحشیانه شان به ولسوالی ها و ولایات کشور مرتکب جنایات بشری میگردندکه نمونه های بارز آن اعدام صحرایی سربازان کوماندویی اسیر افغان توسط طالبان و در آوردن اجباری  دختران خورد سال حتی 14 سال و زنان بیوه در عقد نکاح جنگجویان پاکستانی ، عربی و طالبان میباشد.

به باور انجمن افغانها در سویدن د روضعیت کنونی حمایت از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی افغانستان ، دستاورد های دموکراتیک بیست ساله و درکل نظام جمهوری از وظایف هر وطنپرست وهر فرد روشن ضمیرکشور میباشد.

بجاست که بمنظور بزرگداشت از جانفشانی‌های قوای مسلح کشورعید امسال بنام «عید سرباز» مسما گردیده است.

به عقیده انجمن افغانها در سویدن حق زندگی ، حق اولیه و مبرم هر فرد افغان در کشور است و این مستلزم اعلان یک آتش بس و اوربند فوری میباشد .

افغانها  باید برای این حق انسانی و اولیه خویش مبارزه نمایند تا صلح و آرامش سراسری در کشور استقرار یابد و هزاران مشکل و نارسایی مشترکا  در یک فضای همکاری ، صمیمانه و صلح آمیز حل و فصل شود

 و کشور به شاهراه ترقی ، پیشرفت ، عدالت اجتماعی و دموکراسی سوق گردد.

ما اعضای انجمن افغانها در سویدن که در خارج از کشور زندگی مینماییم ، انکشافات منفی در کشور که باعث کشتار ، رنج و درد مردم بیگناه و افزایش بیجا شده گان  داخلی  شده را با نگرانی دنبال مینماییم و به این باور هستیم که ادامه جنگ راه حل نیست و بحران افغانستان باید از راه مذاکرات و گفتگوها حل و فصل شود.

به امید آتش بس و صلح سراسری در کشور !

در فرجام باز هم ایام خجسته عید اضحی ـ عید سرباز را برای تمام هموطنان عزیز وبخصوص  سربازان دلیر کشور تبریک و تهنیت گفته روز های خوش عیدی را برایتان آرزو مینماییم.

عیدتان مبارک هموطن ! لوی اختر دی مبارک شه وطنواله !

هیئت رهبری انجمن افغانها در سویدن

نشست شورای زنان انجمن افغانها در سویدن

بتاریخ ۲۷ جون ۲۰۲۱ نشست شورای زنان انجمن افغانها در سویدن تحت ریاست خانم فرشته آتش حوالی ساعت یک ونیم بعد ازظهر در لوکال رستورانت ( ( Lilla Mellanöstern) تدویر یافت . دراین جلسه خانم فریبا چرخی مسوول کمیته فرهنګی انجمن افغانها نیز حضور داشت . مسوول شورای زنان در مورد برنامه کاری خود صحبت نموده و در ‍پایان جلسه گفتګوی ویژه با اعضای شورای زنان توسط خانم چرخی صورت گرفت و در بخش آخر موسیقی زنده  توسط یما فرهاد صدیقی مسوول جوانان انجمن افغانها اجرا گردید. این گفتگوو موسیقی  بطور زنده از طریق فیسبوک انجمن افغانها ‍‍پخش گردید.


انجمن افغانها در سویدن از پذیرایی گرم مدیریت  رستورانت (Lilla Mellanöstern )  و غذا لذیذ و سرویس عالی کارمندان رستورانت از صمیم قلب ابراز تشکری نموده و موفقیتهای مزید برای کارمندان این رستورانت آرزو مینماید.

آدرس رستورانت :
Segerbyvägen 7 ,14563 Norsborg

گفت و شنود ویژه انجمن افغانها در سویدن با خانم ویدا سید

گفت و شنود ویژه با خانم ویدا سید شاعر و آهنگساز توانای افغان مقیم در سویدن با حضور آقای قاسم رامشگر هنرمند شهیر کشور ، آقای شفیع عظیمی هنرمند سابقه دار رادیو وتلویزیون افغانستان و گردانندگی فریبا چرخی گرداننده اسبق رادیو تلویزیون ملی افغانستان صورت گرفت که بطور زنده  از صفحه فیسبوک انجمن افغانها  به روز شنبه ۱۲ ماه جون ساعت ۱۹:۰۰ به وقت سویدن پخش گردید. اما بنابر نشر دو آهنگ اوزبیکی از ساخته های خانم ویدا سید به صدا های آریانا سعید و صدیق شباب که حق کاپی رایت  داشت ،توسط فیسبوک بلاک شده بود واینک با حذف این آهنگ دوباره پخش میگردد. 

معرفی کتاب: صلح ، حقوق و حاكميت قانون

بنام خداوند جان و خرد !
انجمن حقوقدانان در افغان در اروپا همه ساله كنفرانس علمى – را تحت عناوين مختلف و مبرم براى افغانان و افغانستان داير مينمايد . در سال ( ٢٠٢٠ م ) بنابر شيوع وسيع وايروس كرونا ، تدوير كنفرانس ممكن نگرديد و برمبناى نظرات خبره گان شوراى رهبرى انجمن تصميم اتخاذ نمود ، تا مقالات پژوهشى خبره گان حقوق و دانشمندان ورجاوند ، بشكل كتاب منتشر گردد .
در سال ( ٢٠١٩ م ) در كنفرانس علمى – مسلكى انجمن منعقده در كشور شاهى بلجيم ، بخاطر دستيابى به صلح واقعى و پايدار ، انجمن صلح « ارزش محور » ( برخلاف شخص ، قوم و تنظيم محورى ) را پيشنهاد و اصل :
دفاع از جمهوريت ، در برابر امارت را مطرح نمود ، كه خوشبختانه به بحث محورى و گفتمان عام مبدل گرديد ، در تداوم ان عنوان كنفرانس امسال كه اكنون ، عنوان كتاب مى باشد ، مرتبط به نياز و ارمان واقعى مردم ما ، بخاطر دستيابى به صلح پايدار :
صلح ، حقوق و حاكميت قانون پيشنهاد گرديد ، كه مجموع مقالات مندرج در كتاب ، زوايايى مختلف موضوع را به بررسى گرفته است .
درین كتاب كه بشكل ديجيتال از طرف انجمن حقوقدانان افغان در اروپا ، گردیده ، ابعاد مختلف مرتبط به عنوان ، بشكل مشروح در مقالات علمى و تحقيقى خبره گان حقوق ، و دانشمندان بلند مرتبت ، بازتاب يافته و انگيزه نشر كتاب در احوال جارى بخاطر چگونگى دستيابى به صلح پايدار و واقعى ( صلح مثبت ) در ياداشت مبسوط رييس انجمن ، محترم ميرعبدالواحد سادات بيان گرديده است .
كمال افتخار است كه ، ياداشت حقوقدان بزرگ و مجرب ، استاد سابقه دار فاكولته حقوق و علوم سياسى ، جناب پوهاند دوكتور فاضلى سراغاز نوشته دانشمندان گران ارج مى باشد .
از دانشمند بلند مرتبت جناب محق كه دست بالايى در علوم اسلامى ، تاريخ و فرهنگ دارد ، مقاله ارزشمند تحت عنوان « طالبان م نظام اسلامی – از شعار تا محتوا » در کتاب وجود دارد .
مقالات سابقه داران و پيشگامان نهضت زن و حقوقدانان برجسته و فرهيخته ، محترمه صفيه حسابى حقوق ، محترمه بلقيس تابش و محترمه عفيفه جان « ازادزوى » در كتاب ، وجاهت اين اور را مضاعف ساخته است .
جناب دوكتور مجاز استاد سابقه دار پوهنحى حقوق و علوم ، « مكانيزيم صلح » را تدوين و همراه با نوشته شان بنشر رسيده است .
نوشته هاى پر ارزش از حقوقدانان سابقه دار و ديپلوماتان مجرب ، جناب ظريف ، جناب نبيل باركزى ، جناب فرمان معاون انجمن ما و جناب ابوى رييس شوراى افغانان مقيم دنمارك درين اثر و جود دارد .
مقاله مبسوط از پژوهشگر مسايل افغانستان و رييس شوراى همبستگى افغانهاى خارج از كشور جناب دوكتور خالدى ، در تحليل و ارزيابى « روند تجدد طلبى و ديموكراسى در تقابل با ارتجاع و ديكتاتورى » داريم .
قوانين عدالت محور و رعايت حقوق مدنى در حكومت دارى نوين را ، قاضى سابقه و قانون دان ارشد جناب قضاوتپوه صميم و عضو گران ارج رهبرى انجمن به بررسى گرفته است .
شخصيت ارجمند علمى و ملى وصاحب اثار ارزشمند و حقوقدان سابقه دار ، جناب ولى ، مقاله « صلح در پرتو قانون » را تحرير نموده است.
حقوقدان و كارشناس حقوق بين المللى جناب دوكتور پامير بر موضوع مبرم « د افغانستان شخړه او نړیوال بشرى حقوق » نوشته ارزشمند دارد.
اماج نوشته حقوقدان بلند مرتبت و نويسنده گرانقدر جناب فيض ، اثار حقوقى موافقت نامه دوحه است .
جناب عزيز پور در نوشته شان مفهوم و انديشه دولت قانون سالار را همجانبه بررسى نموده است .
نوشته حقوقدان سابقه دار جناب پوهنيار دهزاد معاون و منشى انجمن معطوف بر مسايل حاكميت قانون ، تقسيم قدرت و مسؤليت و شهروند در قرارداد اجتماعى مى باشد .
دوستان گرانقدر كه علاقمند دريافت كتاب باشند ، بنویسندتادر ايميل و يا در مسنجر بخدمت شان گسيل ميگردد .
با حرمت
دارالانشای انجمن
منبع : فیسبوک جناب عبدالواحد سادات رئیس انجمن حقوقدانان افغان در اروپا
غرض مطالعه کتاب لینک زیر را کلیک و دونلود نمایید:

برنامه آنلاین انجمن افغانها در سویدن به پیشواز سال نو 2021میلادی

 
 

برنامه آنلاین انجمن افغانها در سویدن به پیشواز سال نو 2021ترسایی

د نوي کال ۲۰۲۱ په وياړ فرهنګي پروګرام په ژوندۍ بڼه د زوم پر مټ

انجمن افغانها در سویدن ضمن تبریک گفتن سال نو میلادی  2021، بتاریخ ۳۰ دسمبر ۲۰۲۰شخصیت های فرهنگی وفعالین اجتماعی ، چهره های سرشناس علمی و هنرمندان جامعه کوچک افغانی ما در سویدن  را به یک برنامه آنلاین فرهنگی به پیشواز سال نو 2021 میلادی  دعوت کرد که سپس  از طریق برنامه زووم و بعدا بطور زنده از طریق فیسبوک افغانهای سویدن پخش ګردید .در این برنامه آنلاین  در خلال صحبت های کوتاه وخوانش شعر ، موسیقی زنده نیز گنجانیده شده بود .  آوازخوان های محبوب وسرشناس مان  آقایان راشد کوهستانی، رووف سرخوش ، مجتبی محب و ضیا رهین  هرکدام چند پارچه آهنگ اجرا نمودند.

جشن دیوالی برای افغانهای هندوباور و سیکهـ مبارک باشد

امشب، شب دیوالی هندوان و سیکهـ های جهان است.

انجمن افغانها در سویدن جشن دیوالی ـ این جشن نور ، روشنایی ، شکران نعمت و امید را برای تمام افغانهای هندوباور وسیکهـ  تبریک و تهنیت میگوید. 

این رسم در باور های دیرین و قدیمی مردمان کشور مان  نیز ریشه داشته است. به گواهی تاریخ مراسم دیوالی در بالاحصار کابل و کوه آسمایی اجراء میگردید. 

به مطلب زیر در مورد تاریخچه دیوالی توجه تانرا جلب مینماییم:

«دیپاوالی» (Deepavali) یا «دیوالی» (Diwali) بزرگ‌ترین و نورانی‌ترین فستیوال آیین هندو است. در واقع دیوالی را به فستیوال نورها می‌شناسند. «دیپ» (deep) به معنی نور و «اوالی» (avali) به معنی ردیف بوده و بدین ترتیب دیوالی را می‌توان معادل با ردیفی از نورها دانست. در این روز، تمام خانه‌ها و مغازه‌ها با نورها و چراغ‌های مختلف تزئین شده و آتش‌بازی آسمان را نورانی می‌کند. بعد از این شلوغی و هیاهو، خانواده‌ها در لحظاتی آرامش‌بخش دورهم جمع می‌شوند و چراغ نفتی «دیا» (diya) را روشن می‌کنند و «لاکشمی» (Lakshmi)، الهه‌ی ثروت، را فرا می‌خوانند تا آرزوهای آنان را برآورده سازد. فستیوال دیوالی به مدت چهار روز بوده و در پانزدهمین روز ماه هندوی «کارتیک» (Kartik) برگزار می‌شود که هر سال تغییر می‌کند و معمولاً همزمان با اواخر اکتبر یا اوایل نوامبر می‌شود. هر یک از چهار روز فستیوال دیوالی رسومات مخصوص به خود را دارد. آنچه که در تمام این جشن‌ها ثابت می‌ماند پاسداشت زندگی، خوشی و نیکی است.

تاریخچه‌ی دیوالی به هند باستان بازمی‌گردد که جشن مهم برداشت محصول به شمار می‌آمد. البته داستان‌های مختلفی درباره‌ی سرآغاز فستیوال دیوالی روایت می‌شود. برخی معتقدند دیوالی به مناسبت جشن ازدواج لاکشمی و «لرد ویشنو» برپا شده بود و برخی دیگر دیوالی را به مناسبت تولد لاکشمی جشن می‌گیرند. در این روز در اکثر خانه‌های هندو، «لرد گانشا» (Lord Ganesha) خدایی با سر فیل که نماد فرخندگی و دانایی است، مورد ستایش قرار می‌گیرد. در دیگر آیین هندو، یعنی «جین» (Jainism)، دیپاوالی واقعه‌ی دست یافتن بنیانگذار این آیین به سعادت ابدی در بهشت موعود را هم نشان می‌دهد. در روایت دیگری از دیوالی آن را مربوط به بازگشت «لرد راما» (Lord Rama) از تبعیدی ۱۴ ساله و شکست پادشاه بدذات، «راوانا» (Ravana)، می‌دانند. به همین دلیل مردم «آیودهیا» (Ayodhya)، پایتخت راما، به خاطر بازگشت پادشاه در سراسر امپراطوری فانوس‌های سفالی موسوم به دیا روشن کرده و ترقه و آتش‌بازی راه می‌انداختند.

هر روز از فستیوال دیوالی افسانه‌ی خود را داراست. اولین روز از فستیوال «ناراکا چاتورداسی» (Naraka Chaturdasi) نام دارد و به شکست دادن شیطان «ناراکا» (Naraka) توسط «لرد کریشنا» (Lord Krishna) و همسرش اشاره دارد. «آماواسیا» (Amavasya) دومین روز از دیوالی است که به پرستش لاکشمی اختصاص دارد و او در این روز آرزوهای مریدان خود را برآورده می‌کند. همچنین در این روز از افسانه‌ی لرد ویشنو یاد می‌شود که با اندام کوتوله‌ی خود «بالی» (Bali) را شکست و او را به جهنم فرستاد. بالی اجازه داشت تنها یک روز در سال به زمین بازگردد تا میلیون‌ها چراغ روشن کند و تاریکی و جهالت را با نور عشق و دانایی از بین ببرد. روز سوم به نام «کارتیکا شودا پادیامی» (Kartika Shudda Padyami) همان روزی است که بالی به لطف لرد ویشنو اجازه خروج از جهنم و بازگشت به زمین را پیدا می‌کند. روز چهارم «یاما دویتیا» (Yama Dvitiya) نام دارد و در این روز خواهرها، برادران خود را به خانه‌شان دعوت می‌کنند. برخی دیوالی را فستیوالی پنج روزه عنوان می‌کنند چون جشن «دهان‌تراس» (Dhanteras) که دو روز قبل از فستیوال نورها برپا می‌شود را با آن یکی می‌دانند. «دهان» (dhan) به معنی ثروت و «تراس» (teras) به معنی سیزدهمین است و این جشن برای پاسداشت ثروت و کامیابی برگزار می‌کنند.

هر آیینی در فستیوال دیوالی معنا و افسانه‌ای دارد. مردم معتقدند نورانی کردن خانه‌ها و روشن کردن آسمان با فشفشه‌ها، نشانه‌ی احترام به خدایان و برای دستیابی به سلامتی، ثروت، دانایی، صلح و موفقیت است. برخی می‌گویند صدای آتش‌بازی، لذت و خوشی مردم روی زمین را به خدایان نشان می‌دهد و آن‌ها را از شکرگزاری مردم از نعمت‌های روی زمین مطلع می‌سازد. یک دلیل علمی هم برای آتش‌بازی وجود دارد؛ اینکه گازهای مضر ایجاد شده توسط حشرات مانند پشه را که بعد از باران فراوان می‌شوند را از بین برده یا دفع می‌کنند.

از دیگر رسومات فستیوال دیوالی بخشیدن و فراموش کردن اشتباهات یکدیگر است. دیوالی را جشنی برای تحکیم همبستگی می‌دانند و سخت‌ترین قلب‌ها را نرم می‌کند. مردم یکدیگر را در آغوش می‌گیرند؛ با لذت در کنار هم وقت می‌گذارنند؛ لباس‌های نو خریداری می‌کنند و تاجران دفترهای حساب جدید خود را به امید موفقیت در کسب و کار آغاز می‌کنند.رسم دیگر دیوالی بیدار شدن در صبح زود بوده که موهبتی برای سلامتی، انضباط، اخلاق، بهره‌وری بیشتر در کار و ارتقای روحی شمرده می‌شود. روشن کردن چراغ‌ها به امید افروختن نور در قلب و روح انسان صورت می‌گیرد و مردم معتقدند آرام نشستن و متمرکز کردن ذهن در این فضا روح را جلا می‌بخشد.

نویسنده :نیلوفر عباسیان

تصورات و ناتوانی های یک شهروند

تصورات و ناتوانی های یک شهروند:

پیش درآمد: نقشهایی را که من بعنوان یک شهروند افغانستان در اینجا به خود انتخاب کرده ام بسیار غیر معمول و شاید برای دوستان تعجب برانگیز باشد ؟اما در بعضی مواقع نیاز است تا برای توضیح یک موضوع پیچیده به آن بپردازی.

خواستم خود را سنگی تصور کنم که مرا به سوی کودکی  پرتاب میکنند تا بر فرق او فرود آیم و بدن او را متلاشی کنم ولی مولکول (مالیکول) های وجودم نظم خود را از دست میدهند و مرا به جایی که باید باشم   ( کوه ) پرتاب میکنند نه بر فرق کودک.

  رفتم خود را پولاد فرض کردم که از من شمشیری درست میکنند تا گلوی کودک دشمن را ببرم اما در این مورد هم مولکول(مالیکول) های تشکیل دهنده من به جنبش می آیند و آنقدر گرم میشوند که مرا ذوب میکند و نمی گذارند به کودک آسیب برسانم.

در مرحله سوم خود را در موقف یک حیوان درنده ی جنگلی قرار دادم که با کودکی تنهایی در میانه جنگل برخورد میکنم و به اساس اقتضای ماهیت وجودی ام باید به آن حمله میکردم و بدنش را پاره پاره و تناول میکردم اما در آن لحظه، غریزه مادری ام فعال شد و به فکر کودک خود افتادم که بدست انسانی اسیر میشود تا اورا بکشد و تصور این صحنه مرا از حمله به آن کودک باز داشت.

در بدترین حالت ممکن خود را در موقف یزید تصور کردم و خواستم دستور دهم تا همه حسین ها و علی های هر زمانه را معدوم کنند اما ضمیر ناخودآگاه ذهنم به من هوشدار داد که دست نگهدار!

یکبار گناه بزرگ را مرتکب شدی و دوباره این اشتباه را تکرار مکن و آنگاه قلم ام را روی کاغذ گذاشتم و از این دستور ابا ورزیدم.

در جای دیگر فکر کردم یک طالب منصف هستم و بر حسب دستور باید هرچه مکتب و مدرسه است تخریب کنم و شاگردان و معلمان اش را به رگبار ببندم اما یکبار به ذهنم خطور کرد که به من گفته اند که کار من در جهت رضای الله است اما اولین دستور های خداوند به پیامبرش قلم و خواندن است. پیامبر خودش آموختن علم را برای زن و مرد فرض دانسته حتی اگر آن آموزشگاه در دورترین نقطه دنیا هم قرار داشته باشد اما اگر این آموزشگاه در دشت برچی قرار داشته باشد چه نیازیست به رفتن به دور دست ها؟

آنگاه از دستور سر باز زدم و به توصیه پیامبر و امر خداوند عمل کردم.

در جابجایی دیگر خود را (فردی متعصب) فکر کردم که در اوج قدرت هستم و موقف قدرت به من حکم میکرد که تاجیکها را به تاجیکستان، ازبیک ها را به ازبیکستان و هزاره ها را به گورستان بفرستم اما سرگذشت کارگری دوبی و قطر و عربستان و زیر منت زیستن پاکستان به خاطرم آمد که ما را نه حقوق متعادل می دادند، نه صاحب ملک و املاک خود بودیم و حتی ما را انسان نمیدانستند به همین خاطر هموطنان خود را در مقایسه آنها بهتر یافتم و جلو وسوسه های شیطانی نفسم را گرفتم و با وصف در دست داشتن قدرت به خود اجازه ندادم تا حقوق دیگران را ضایع کنم.

در مکان دیگر خود را (یک فرد متعصب جدایی طلب)  یافتم و به این فکر افتادم که تمامی افتخارات گذشته این کشور مال گویشگران زبان فارسی است اما دیگران آن را تصاحب کرده اند، هم خود و هم زبان ما را بیگانه میدانند.

پس بهتر است این کشور را تجزیه کنیم و افتخارات گذشته خود را دوباره بازسازی نماییم اما دیدم که اقوام افغانستان آنقدر به هم عجین و در هم تنیده اند که جدایی آنها نا ممکن است پس بهتر است به تکثر در جامعه احترام بگذاریم و از مطالبه حق خود هم منصرف نگردیم.

و در آخرین نگاه خود را به عنوان یک داکتر هزاره تلقین کردم که یک طالب انتحاری را که در جریان حمله انتحاری یِ که خودش مجری آن بوده اما کشته نشده ولی به شدت زخمی است و او را نزد من می آورند تا او را معالجه نمایم.

با وجودیکه من هزاره هستم و میدانم که طالبان جنایتهای بیشماری را در حق هزاره ها مرتکب شده اند، احساسات ام را در مسئولیت طبابت ام دخیل نمیسازم و آن طالب را معالجه میکنم تا شاید به پاس این خدمت به او ندامت دست دهد، هم خودش از راه غلط بر گردد و هم دیگران را تشویق نماید( پاسخ شمسیه به پرسش خبرنگار بی بی سی فارسی )

من در اجرای تمام نقش های ذکر شده فقط با یک لحظه تفکر توانم را از دست دادم.

در تعجب ام از اینهایی که این همه آدم میکشند و حتی به کودکان و زنان هم رحم نمیکنند از کدام جنس اند؟

نویسنده : س خ  فطرت

جایگاه شاه امان الله در بستر اولین قانون اساسی افغانستان

به پیشواز یکصدویکمین سالگرد استرداد استقلال کشور
جایگاه شاه امان الله در بستر اولین قانون اساسی افغانستان
به مناسبت سالگرد صدمین سال استقلال کشور
دوکتور محمد عثمان تره کی
مقدمه:
افغانستان مستقل در شرایطی دست به تنظیم قانون اساسی زد که جنگ عمومی اول خاتمه یافته، امپراتوری عثمانی از هم پاشیده بود و برخی کشور های شرق میانه در چوکات نظام تحت الحمایگی میان ممالک فاتح جنگ تقسیم شده بودند.
 
افغانستان در ۱۹۲۲ م اولین قانون اساسی خود را در شرایطی تنظیم کرد که ممالک محدود اسلامی در منطقه دارای قوانین اساسی بودند. .در جمع کشور های دارای نظام سلطنتی، دوکشور ترکیه عثمانی و ایران قبل از افغانستان مالک قوانین اساسی کتبی بودند:
 
اولین قانون اساسی سلطنت عثمانی در مارچ ۱۸۷۶م تنظیم شد. نخستین قانون اساسی ایران در وقت مظفرالدین شاه در دسامبر ۱۹۰۶ در زمانیکه ایران زیر نفوذ برتانیه قرار داشت، با الهام از نظام حقوقی فرانسه و بلژیک تدوین گردید.
 
مصر یک سال بعد از افغانستان در دوره سلطنت فواد اندکی پس از پایان تحت الحمایگی برتانیه در اپریل ۱۹۲۳مالک قانون اساسی شد.
 
عراق سه سال پس از افغانستان در مارچ ۱۹۲۵ در زمان سلطنت فیصل آوانیکه تحت الحمایه انگلستان بود اولین قانون اساسی خود را اعلام کرد.
 
بناَ افغانستان به مقایسه بسیاری کشور های منطقه از جمله مصر، عراق ، سوریه، لبنان، تونس وغیره در کسب استقلال ملی ( ۱۹۱۹م ) و تنظیم قانون اساسی ( ۱۹۲۲م ) پیشقدم است.
 
اول ـ عوامل درونی و بیرونی مؤثر درتثبیت جایگاه
 
سلطنت در متن قانون اساسی افغانستان :
 
۱- عامل داخلی ( مشروطیت اول و دوم ) :
 
در آغاز قرن ۲۰ جنبش فکری ضد استعمار و استبداد پیوند فکری نیرومندی میان روشنفکران افغانستان، ترکیه، ایران، هندوستان و مصر ایجاد کرده بود. فعالین سیاسی بخصوص از چینل چندین نشریه از جمله سراج الاخبار، امان افغان، « حبل المتین » و « صور اسرافیل » با همدیگر تبادل نظر میکردند.
 
در افغانستان از گذشته های دور به این سو احزاب و گروه های سیاسی در محور نشریه ها شکل گرفته است: انجمن سراج الاخبار را میتوان منبع پخش ارزش های نو سیاسی و اولین نطفه تشکل گروه سیاسی مشروطه خواه قیاس کرد. سراج الاخبار در واقع منبع الهام برای مشروطیت اول و دوم بود. به همین دلیل امیر حبیب الله پس از کشف توطئه ضد سلطنت، سراج الاخبار را برای دو سال توقیف و اعضای مشروطیت اول را روانه زندان کرد.
 
بار نخست در دوره سلطنت حبیب الله، پدر شاه امان الله مشروطیت اول علم مبارزه را برای تأمین عدالت و حاکمیت قانون برافراشت. به روایت برخی مورخین مشروطیت اول نهضت خود را بنام جان نثاران اسلام معرفی کرد که اکثراً از روحانیون ترکیب شده بود. آنها خواستگار مشروطیت در مقیاس احکام مذهبی بودند.
 
میر سید قاسم یکی از منسوبین مشروطیت اول به این نظر است که اعضای جنبش دارای شعور اندک سیاسی بودند. درک دقیقی از مشروطیت و دیموکراسی نداشتند. خواست خود را در دو ردیف یعنی انکشاف معارف و حاکمیت قانون خلاصه کرده بودند.
 
حذف فزیکی امیرکه در ۱۹۰۹ موجب قلع و قمع جنبش شد، به مثابه یک هدف سیاسی توسط مشروطه خواهان بیانگر آنست که آنها در فکر اصلاح سلطنت نبودند و الترنتیف تشکیلاتی و سازمانی جانشین نظام سلطنت نداشتند. از همین رو در اطلاق اصطلاح مشروطه خواهان به این گروه باید از احتیاط کار گرفت.
 
مولوی عبداواسع، مولوی عبدالرب، کاکا سیداحمد ( هر سه از قندهار )، محمد حسین پنجابی، عبدالرؤوف خاکی و ملا فیض محمد کاتب عضویت مشروطیت اول را داشتند.
 
نقش مشروطیت اول در رشد تفکر سیاسی ضد نظام ناچیز بود. با آنهم توانست اتوریته سلطنت را زیر سوال ببرد، طلسم سکوت را بشکند و راه را برای مشروطیت دوم باز کند.
 
با ظهور شاه امان الله باب دوم مشروطه خواهی کشوده شد. بیرق فرو افتاده مشروطیت بدست شاه امان الله و محمود طرزی ( اصلاح طلب دربار، نویسنده، ژورنالیست، شاعر و وزیر خارجه ) برافراشته شد.
 
در حالیکه در حلقه مشروطیت اول نقش فارغان مدارس دینی برجسته بود، در ترکیب مشروطیت دوم اهل مکتب و تولیدات معارف مدرن نفوذ بیشتر دریافت کردند.
 
جریده امان افغان ( جانشین سراج الاخبار ) به مدیریت عبدالهادی داوی از ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۸ در بخش ارزش های تجدد ( مدرنیته ) در ساحات مختلف زندگی سیاسی، اجتماعی و کولتوری نقش کلیدی ایفأ کرد. به منبع الهام و مرجع تقلید برای مشروطه خواهان دوم بدل شد. بسیاری از مفاهیمی که مبنای حرکت مشروطه خواهان دوم شد و بعداً در قانون اساسی ۱۹۲۲ جایگاه پادشاه را در متن نظام تعیین کرد، بالوسیله جریده امان افغان پخش ونشر میشد. محمود طرزی از مجرای ترجمه آثار تورکی تازه ترین تحولات اروپا را در عرصه حرکت به سوی مشروطیت و دیموکراسی پخش میکرد.
 
غلام محمد غبار، محی الدین انیس، سرور جویا، عبدالرحمن لودین، محمد ولی دروازی چهره های نامدار در جنبش مشروطیت دوم استند.
 
۲- عامل خارجی :
 
تنظیم اولین قانون اساسی افغانستان مصادف است با سقوط امپراتوری عثمانی و احراز قدرت بالوسیله اتاترک موسس جمهوریت در ترکیه. گرچه اتاترک در پایان جنگ عمومی اول با مفکوره سکولار علیه محمد ششم آخرین خلیفه عثمانی قیام کرد، اما برای رفورمیست های مسلمان اواخر قرن ۱۹ سوال مخالفت جدی با موسسه خلافت مطرح نبود. تلاش درجهت رشد زمینه های یک اسلام اعتدالی وباز در محور خلافت صورت میگرفت. « مِدعّت پاشاه » در همین استقامت کار های زیادی را رویدست گرفت. با آمدن عبدالحمید دوم استبداد حاکم شد. بر ضد مطلقیت عبدالحمید دوم رفورمیست های عرب و ترک بدور جوانان ترک که از مشروطیت و تساوی حقوق در امپراتوری عثمانی حمایت میکردند، گرد آمدند.
محمود طرزی در طول مبارزات جوانان ترک در ترکیه در حالت تبعید بسر میبرد و بشدت تحت تأثیر تمایلات رفورمیست جوانان ترک قرار گرفت. طرزی بعداً در بازگشت به افغانستان بسیاری مفاهیم مدرن در عرصه تشکیل نظام سیاسی را با خود بکشور آورد و از طریق جریده امان افغان آنرا پخش کرد.
 
از هویت اعضای مجلس موسسان اولین قانون اساسی افغانستان اطلاعی در دست نیست. به احتمال قوی محمود طرزی یکی از اعضأی آن بوده است. وی بسیاری ضابطه های مدرن را در قانون اساسی کشور جاه به جاه کرد. ازانجائیکه در نظامنامه هائیکه بعداً در دوره امانی تنظیم گردید اتباع تورک با افغان ها همکاری کردند، مطمئناً تورک ها در تسوید قانون اساسی افغانستان هم نقش داشته است.
 
همزمان با سقوط امپراتوری عثمانی، تعالیم سید جمال الدین افغانی ( ۱۸۳۹ـ ۱۸۹۷ )، عبدالرحمن کواکبی ( ۱۸۴۹ ـ ۱۹۰۲) و محمد عبده ( ۱۹۰۵ـ ۱۹۴۹ ) در دادن آگهی از حقوق همشهریان مسلمان در برابر مطلقیت سلاطین نقش عمده داشته است.
 
بعد از سقوط خلافت عثمانی، علاوه بر نفوذ جنبش های رفورمیست دنیای اسلام، کشور های غربی از مجرای تحت الحمایگی های خود در شرق میانه عربی در دادن شکل به نظام های سیاسی و قوانین اساسی رول عمده بازی کردند.
 
در اولین قانون اساسی افغانستان احکام مشابه قوانین اساسی ترکیه و ایران مشاهده میشود. قانون اساسی ایران با الهام از قانون اساسی بلژیک تدوین شده بود. احتمال اینکه احکام مربوط موقف سلطنت در بطن نظام از قوانین اساسی ترکیه سلطنتی و ایران شاهی در قانون اساسی افغانستان راه یافته باشد، زیاد است.
 
دوم ـ قانون اساسی ۱۹۲۲ م :
 
آغاز سلطنت اعلیحضرت امان الله مقدمه ظهور یک دولت مدرن متکی بر تهداب مستحکم موازین حقوق و قانون در افغانستان است.از بطن قانون اساسی مادر،از مارچ ۱۹۱۹ (حوت ۱۲۹۷ ه – ش ) تا جنوری ۱۹۲۹ ( جدی ۱۳۰۷ ) بیشتر از ۷۷ نظامنامه بیرون کشیده شد که عمده ترین بخش های زندگی ملی را زیر پوشش گرفت.
 
اولین قانون اساسی زیر نام « نظامنامه اساسی دولت علیه افغانستان » در ۱۹۲۲ م ( ۱۳۰۱ ه – ش ) در سالیان اول احراز استقلال کشور، در ده باب و ۷۳ ماده در لویه جرگه ننگرهار ( سمت مشرقی ) به اشتراک ۸۷۲ نماینده، به تصویب رسید. قانون اساسی در لویه جرگه پغمان ۱۹۲۵ م ( ۱۳۰۳ ه – ش ) تعدیل گردید.
 
« نظامنامه اساسی دولت علیه افغانستان » شاه را در مرکز قدرت دولت قرار داد و ماموریت حراست از کلیه اجرائات قوای ثلاثه را بوی سپرد. شاه در تعیین وزرأ و قضات عالی رتبه واجد صلاحیت شد و از طریق شورای دولت ( شبه پارلمان ) فعالیت قانونگذاران را تحت کنترول گرفت.
 
بر مبنای حکم قانون اساسی شاه دارای دو گونه صلاحیت های عمومی و اختصاصی گردید.
 
۱. صلاحیت های عمومی شاه:
 
قانون اساسی، شاه امان الله را خادم و حامی دین مبین اسلام اعلام و به خانواده وی حق وراثت سلطنت را اعطا کرد ( مواد ۴ و ۵ ).
 
بر مبنای حکم ماده ۷ قانون اساسی در خطبه نام پادشاه ذکر و سکه به نامش ضرب زده میشود. پادشاه منحیث قوماندان قوای مسلح دارای صلاحیت های معمول روسای دولت به شرح زیراست:
انتصاب صدراعظم و وزرأ، ریاست از مجلس وزرأ، اعلان حرب و عقد مصالحه، عقد معاهدات بین المللی، عفو و تخفیف مجازات واعطای مدال.
 
۲. صلاحیت های اختصاصی شاه:
الف. شورای دولت:
 
شورای دولت در واقع نطفه اولین پارلمان در نظام حقوقی افغانستان است. این پارلمان برخلاف تعامل مروج در کشور های پیرو اصول دیموکراسی و اصل تفکیک قوأ، اورگان مجزأ از دو قوه اجرائی و قضائی نبود: هیأت اداری و اعضای انتصابی شورای دولت ( پارلمان ) از جانب شاه تعیین میشدند و نزد وی مسئولیت داشتند.
 
شورای دولت ظرف مخلوط کننده قوای ثلاثه دولتی بود و صلاحیت صرفاً مشورتی داشت. کلیه تصاویب شورای دولت باید به توشیح شاه میرسید.
 
شورای دولت که تحت ریاست یک وزیر ( اولین رئیس شورأ سردار شیراحمد خان نام داشت ) جلسه میکرد، دارای دو کته گوری اعضأ بود: اعضای انتخابی به نمایندگی شورا های ولایتی، ولسوالی ها و قصبات و اعضای انتصابی مرکب از مامورین متقاعد، روحانیون و مشران قوم که ازجانب شاه گماشته میشدند.
هیأت اداری شورای دولت به پیشنهاد شورأ از جانب شاه تعیین میشد.
 
قانون اساسی به شورای دولت دو وظیفه اساسی سپرده بود: وضع قوانین و محاکمه مامورین ملکی:
یک – صلاحیت تسوید قوانین مطابق ضرورت و پیشنهاد آن به شورای دولت، به وزارت ها سپرده شده بود.
دو – محکمه مامورین سه مرتبه داشت: ابتدائیه، مرافعه و تمیز.
 
دو عضو شورای دولت به ریاست معاون سوم شورأ محکمه ابتدائیه. چار عضو شورأ به ریاست معاون دوم، محکمه مرافعه و پنج عضو شورأ به ریاست رئیس عمومی شورأ و معاون اول محکمه تمیز مامورین را تشکیل میکرد.
 
محاکم سه گانه بالنوبه به دوسیه های شورا های ولایات و ولسوالی ها رسیدگی میکرد.
 
شاه از مجرای هیأت اداری شورا و اعضای انتصابی آن در پروسه محاکمه مامورین اٍعمال نفوذ میکرد.
 
قانون اساسی برای محاکمه وزرأ تشکیل اقتضائی دیوان عالی را پیش بینی کرده بود. « دیوان عالی برای محاکمه وزرأ دولت عندالاقتضأ تشکیل میشد و بعد از انجام وظیفه فسخ میگردید» ( ماده ۶۵ ).
 
دیوان عالی از ۱۵ عضو انتخابی و انتصابی شورای دولت، ترکیب شده بود که همه از طرف شاه انتصاب میشدند. علاوتاً څارنوالی مربوط را شاه تعیین میکرد.
دیوان عالی افزار دیگر اعمال نفوذ شاه در اجرای عدالت قیاس میشد:
دیوان در حالیکه به محاکمه وزرأ اشاره مینماید، به محاکمه رئیس دولت که غیر مسئول شناخته شده است، تماس نمیگیرد. با آنهم هسته قضائی محاکمه رئیس و رجال عالی رتبه دولت از جانب پارلمان در قوانین اساسی بعدی افغانستان قیاس میشود.
 
بناً قانون اساسی وظائف تقنینی، قضایی و اجرایی را در چوکات اورگان واحد شورای دولت گنجانیده و جلو همه را بدست شاه سپرده بود.
 
ب. قوه قضائی:
 
ماده ۲۱ نظامنامه اساسی میگوید: « به عرایض طبق شریعت و قانون رسیدگی صورت میگیرد». این ماده شباهت زیاد به یکی از احکام قانون اساسی ایران ( ۱۹۰۶ ) داشت که میگوید : « هیچ قانونی خلاف شریعت بوده نمیتواند».
 
قضأ دارای چار مرحله یعنی اصلاحیه، ابتدائیه، مرافعه و تمیز است.
 
شاه در تعیین قضات از مجرای « انجمن انتخاب مامورین عدلیه » نقش کلیدی داشت: انجمن از رئیس تمیز، رئیس کوتوالی، مدیر مامورین و سرکاتب تحریرات ترکیب شده بود و ازان وزیر عدلیه یعنی گماشته شاه ریاست میکرد.
 
انجمن، تقرر قضات را برای منظوری به شاه پیشنهاد مینمود.
وزارت عدلیه در تنظیم فعالیت محاکم نقش عمده داشت: تعیین قضات مسلکی، جلوگیری سوء استفاده از صلاحیت، تسریع چرخه صدور حکم، ممانعت از متأثر شدن حکم از ملاحظات قوم، مذهب، جنس و غیره بدوش وزارت عدلیه بود.
 
ازانچه گفتیم برمیآید که از آنجائیکه شاه در تشکیل محاکم و اجرای فیصله های آن نقش کلیدی داشت، دستگاه قضأ فاقد استقلال در وظائف محوله بود.
 
ج. قوه اجرائیه:
 
شاه در رأس قوه اجرائیه قرار داشت.
صدر اعظم و وزرأ همه از جانب شاه تعیین میشدند. شاه از مجلس وزرأ ریاست میکرد. جلسات مجلس وزرأ مطابق لایحه مخصوص تدویر میافت.
 
تصاویب مجلس وزرأ و قرارداد های وزارت ها پس از امضای شاه مرعی الاجرا بود.
 
در حالیکه شاه غیر مسئول بود، هر یک وزرأ در سیاست عمومی دولت مشترکاً و در امور وزارت متعلقه خود منحصراً نزد شاه مسئول شناخته میشدند نه نزد شورای دولت به مثابه شبه پارلمان.
 
سوم ـ تقلید دور از واقعیت های محیط از ضابطه های مشروطیت در غرب :
 
شاه امان الله از مجرای قانون اساسی بر کلیه اجرائات دولتی کنترول داشت. نظام شاهی افغانستان از موازین مشروطیت فاصله زیادی داشت. در قانون اساسی از تفکیک قوا خبری نبود. با آنهم فصلی به حقوق و وجائب مردم اختصاص داده شده بود که دران در چوکات نظامنامه های اختصاصی به الغای بردگی، منع بیگار، تساوی حقوق اتباع، تضمین آزادی فردی، آزادی تعلیم و تدریس، مصئونیت قضایی، مصئونیت ملکیت، مصئونیت مسکن، آزادی مطبوعات اشاره شده بود.
 
در آغاز قرن ۲۰ که قانون اساسی افغانستان تنظیم شد، در کشور های اسلامی تمرکز قدرت در دست سلاطین از مجرای قوانین اساسی امر عادی و پذیرفته شده بود:
در اولین قانون اساسی ایران ( دسامبر ۱۹۰۶و تعدیل در ۱۹۲۵،۱۹۴۹، ۱۹۵۷و ۱۹۶۷) قوماندانی قوای مسلح، تعیین صدر اعظم و وزرأ، احضار و انحلال پارلمان، توشیح قوانین، انتصاب قضات، اعلان جنگ و صلح، و رهبری سیاست خارجی در حیطه صلاحیت مظفرالدین شاه بود.
در اولین قانون اساسی مصر ( ۱۹ اپریل ۱۹۲۳ ) که در پایان تحت الحمایگی برتانیه نافذ شد و قسماً از قوانین اساسی بلژیک و ترکیه عثمانی کاپی شده بود، شاه غیر مسئول، قوماندان قوای مسلح و شریک در ساحه قانونگذاری با پارلمان است. شاه میتوانست صدراعظم، رئیس سنأ ونیمه سناتور ها را تعیین کند. کابینه و پارلمان را منحل و قوانین را توشیح کند.
در نخستین قانون اساسی عراق ( ۲۱ مارچ ۱۹۲۵ ) ملهم از قوانین اساسی امپراتوری عثمانی، آسترلیا وزیلاند نو شاه غیر مسئول است. وی میتواند صدراعظم را تعیین و عزل کند، در انتصاب سناتور ها سهم بگیرد، پارلمان را منحل نماید و در غیاب پارلمان از طریق فرمان تقنینی اعمال صلاحیت کند. شاه حق رد و توشیح قوانین را دارا بود.
 
نتیجه :
 
در آغاز قرن بیست برای اقناع جنبش های ناسیونالیزم و عدالت طلبی کمرنگ اما رو به رشد، کلیه کشور های اسلامی تمایل به تعبیه ارزش های دموکراسی لیبرال و ضابطه های مشروطیت در حواشی قوانین اساسی خود داشتند.
 
ازان جائیکه تقلید از مدرنیته غرب در عرصه نظام سازی از واقعیت های جامعه بسیار فاصله داشت، قدرت در متن قوانین اساسی در رأس هرم تشکیل دولت بدست پادشاهان متمرکز باقی ماند: قوانین اساسی با ظواهر مشروطه به افزار توجیه اتوریته مطلقه سلاطین بدل شده بود.
 
در مورد افغانستان با جار بلند میتوان اعلام کرد که این مطلقیت از نوع « استبداد منور» بود که بعداً مبنای خوبی برای تحکیم پایه های یک دولت مدرن که دران قانون حکومت کند فراهم آورد ( درین ارزیابی چهل سال اخیر شامل نیست).
 
اعلیحضرت امان الله وقتی به پادشاهی رسید که افغانستان قریب دو قرن را زیر سلطه سلاطین مطلقه و نا آشنا به قانون اساسی و مشروطیت گذشتانده بود. وجود خطر بالقوه مدعیان تاج و تخت و ا افزار نیرومند « تکفیر» در دست دشمنان داخلی و خارجی، ایجاب میکرد که اولین قانون اساسی به شاه امان الله نقش محوری در بستر نظام سیاسی اعطا کند. « پایان »
 
فرانسه
۱۶/۰۸/۲۰۱۹
دوکتور محمد عثمان تره کی
‎منبع :
نن ټکی اسيااګست 19, 2019
https://www.nunn.asia/150045/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87/

فلم 'آموزش اسکیت زیر سایۀ جنگ' برندۀ جایزه اسکار ۲۰۲۰ شد

فلم ’آموزش اسکیت زیر سایۀ جنگ (اگر دخترهستی)’ از سوی هیئت داوران جشنواره بین‌المللی اسکار، برندۀ جایزۀ اسکار ۲۰۲۰ شد.

مجیب قاری‌زاده، عضو مطبوعات کمیته ملی المپیک افغانستان، فلم ’آموزش اسکیت زیر سایۀ جنگ (اگر دخترهستی)’ صبح امروز برندۀ جایزۀ معتبر بهترین مستند کوتاه اسکار ۲۰۲۰ شد.

یک هفته پیش نیز این فلم برندۀ جایزۀ بفتا در بخش فیلم‌های کوتاه از بریتانیا شد.

کارگردانی این فلم را کارول دیزینگر، کارگردان امریکایی بر عهده داشته و النا اندریچوا، تهیه کننده بریتانیایی تهیه کننده آن بوده‌است.

در این فلم مستند چگونگی داستان کودکان دختر افغانستان که هم در نهاد اسکیستان درس می‌خوانند و هم اسکیت‌بازی می‎کنند، به تصویر کشیده شده‎‌است.

”آموختن سکیت‌بورد در ساحۀ جنگ، زندگی دختران خردسال افغان را به تصویر کشیده است که با وصف چالش‌های اجتماعی، به ورزش و آموختن اسکیت‌بورد تلاش می‌کنند. این فلم در سال ۲۰۱۷ میلادی در افغانستان ساخته شده است و بازیگران آن، دختران افغان اند.

مراسم ۹۲ مین جشنوارۀ اعطای جوایز اسکار ۲۰۲۰ شام یکشنبه نهم فبروری (۲۰ دلو) به وقت غرب امریکا در سالون دالبی شهر لاس انجلس ایالات متحده برگزار شد.”[ ]

https://www.darivoa.com/a/oscar-2020/5281547.html

ترجمه فلم مستند در مورد داکتر تاتسو ناکه مورا

ترجمه فلم مستند در مورد داکتر تاتسو ناکه مورا

ترجمه فلم مستند در مورد داکتر ”ناکه مورا” که در یوتیوب نشر گردیده و توسط جناب محترم محمد ولی ازانگلیسی به دری ترجمه گردیده است. نام این فلم مستند ( Afghanistan Documentary Development via Japanese Doctor Nakamura ) است.

مأخذ از : کتاب تاتسوناکه مورا ( یک داکتر که یک کانال آبیاری را میسازد.)

در صبح یازده سپتمبر ، من یک تیلفون عاجل و ضروری را از جلال آباد ، مبنی بر خبر حمله تروریستها را در اضلاع متحده امریکا گرفتم.

در اخبار تلویزیونی ، راپورهای هیجانی در باره یک کشور نسبتآ ناشناخته افغانستان پخش میگردید.

رئیس جمهور ” بوش ” اعلام کرد که امریکا قوی و قدرتمند است و انتقامگیری را بغرض تحسین و کف زدنهای مردم امریکا اعلام کرد.

اینطور معلوم میشد که یک چیزی بالای مردم امریکا مستولی شده و ذهن آنها را اشغال کرده است.

مدنیت و تمدن ما وسعت و اعتدال خود را از دست داد و این مساله مرا بسیار متآثرو غمگین میسازد.

داکتر جاپانی ”تاتسوناکه مورا” ( Dr. Tatsu Nakamura) برای مدت چندین سال در افغانستان مصروف کار طبابت بود.

در سال 2001 عیسوی افغانستان به یک خشکسالی با ابعاد تاریخی و بی سابقه مواجه شده و یدینترتیب زراعت کشور را ویران و تخریب کرد و در انجا کمبود مواد غذایی بمیان آمد. گرسنگی و تشنگی زنده گی بسیار مردم را گرفت .

داکتر ناکه مورا میگوید :” یک کانال آبیاری میتواند بیشتر از صد نفر داکتر، کمک نماید”.

داکتر ناکه مورا چپن سفید داکتری خویشرا از تن کشید و وظیفه وکار اعمار و ساختن کانال آبیاری را بعهده گرفت که آب را به زمین های خشک و بی آب (زمین های بایر) میرساند.

[هیلیکوپتر ها یا چرخبالهای امریکا اکثرا در جاهائیکه ما کار مینمودیم از بالای سر ما در فضا پرواز و عبور مینمایند. آنها ماشین های ظلم و ستم را بکار گرفته ، در حالیکه ما  پیراهن های خاک آلود به تن داشتیم. ــ”از ژورنال داکتر ناکامورا ”]

ما میدانیم که احساسات چنین خواهد بود که ترغیب کنند و یا تعجب نمایند ، زمانیکه آب به اینجا برسد.

شانزده ( 16 ) سال بعد ، ساحه خشک به ساحه یا منطقه سرسبزو حاصلخیز تبدیل میشود.

این داستان و گذشته یک داکتر ـ ”ناکه مورا ” است که بر علیه خشکسالی مبارزه را پیش برده است ، در حالیکه شعله های جنگ به سوختاندن افغانستان ادامه میداد.

آب ، نه اسلحه

سبز ساختن افغانستان

ما مرتبه اول در سال 1998 عیسوی کار داکتر ”ناکه مورا” را فلم گیری نمودیم .

داکتر ناکه مورا تلاش نمود تا یک کلینیک صحی را در منطقه ای کوهستانی افغاستان اعمار نماید.

دوکتور ناکه مورا میگوید: ” اکثر گروپهای خارجی که به اینجا می ایند وعده میکنند که فرهنگ افغانستان را احترام مینمایند . اماایشان همیشه چنین نمیکنند. مگر ما به وعده های خویش ادامه داده و آنرا عملی مینمائیم.”

یک باشنده محل به زبان پشتومیگوید: ” ما میدانیم که کار این کلینیک مدت یک و نیم سال به تعویق افتیده ، زیراکه شما با پروژه های دیگر مشغول و مصروف بودید. ما از کمکهای انجام شده شما خیلی ممنون هستیم.”

داکتر ناکامورا میگوید: ” شما میتوانید بالای ما اعتماد نمائید. وقتیکه ما چیزی را آغاز مینمائیم ، ما آنرا همیشه انجام داده و بپایان میرسانیم . این یک اساس دایمی خواهد بود.”

شرق افغانستان :

داکترناکه مورا با شروع کار در سال 1991 عیسوی بتعداد سه باب کلینیک صحی را دراین ساحه افتتاح نمود که موصوف خدمات طبی را به مردم عرضه نمود.به نام زیر:

PMS JAPAN

AFGHAN PROJECT

DARA-E-NOOR CLINIC

”خدمات طبی صلح جاپان

پروژه افغانی

کلینیک دره نور”

که البته تلاش موصوف بزودی به مانع بزرگ مواجه شد.

در تابستان سال 2000 یک ردیف پی در پی اطفالی را که مصاب با علایم جدی مرض بودند ، غرض معاینه و تداوی نزد داکتر ناکامورا آوردند.

داکتر ناکه مورا (می پرسد ): ” چی وقت این تکلیف پدیدار و یا ظاهر شد ؟”

شخص همراه مریض (پاسخ میدهد) : ” تقریبا پنج یا شش روز قبل ”.

داکتر ناکه مورا : ” آیا این تکلیف همه یکباره معلوم شد؟”

شخص همراه مریض : ”درصورت ( روی ) ، سینه و قسمت عقب و نشیمن گاه ”.

داکتر ناکه مورا: ” تماس ، آماس و یا ورم جلدی ( Contact determatitis poor nutrition) اساسآ همچو پروبلم ها بنابر تغذیه خراب و بد و همچنان ( poor sonitation) ( حفظ الصحه خراب ) بوده و تنها با شستن با آب ، میتواند کمک نماید. مگر من نمیتوانم آنرا پیشنهاد نمایم ، زیرا قلت آب بسیار زیاد است.

این قلت و کمبودی آب خود را در چنین مشکل و پروبلم ها نشان میدهد .

منبع پروبلم ومشکل ، در خشکسالی تاریخی بود که افغانستان را زیر تاثیر گرفته است. در سرتاسر این ساحه چاه های آب آشامیدنی خشک و فاقد آب گردیده اند.

مردم چهار طرف چاه های آب که هنوز آب نوشیدنی را تهیه مینمودند ، جمع شده و با همدیگر می جنگند.

داکتر ناکه مورا به مریض (میگوید) : ”  تکلیف چیست ؟”

مریض به داکتر ( پاسخ میدهد) : ” خوب نیستم . من میمیرم”.

در جریان این بحران ، حملات یازده سپتمبر صورت گرفت .

بتاریخ هفت ( 7 ) اکتوبر حملات راکتی بالای افغانستان شروع شد( در جنوب افغانستان بالای شهرقندهار ودر شرق افغانستان بالای شهر جلال اباد) .

یک خانم : حملات در کجا بودند؟

پاسخ دهنده : د رجلال آباد و کندهار

خانم : د رجلال آباد هم حمله صورت گرفت ؟

جواب دهنده : بلی .

داکتر ناکه مورا و همراهانش دفتر خویشرا تخلیه نموده وبه پاکستان رفتند.

داکتر ناکه مورا شرح ویا گزارش احساسات خود را بطور ذیل به رشته تحریر آورد. از ژورنال داکتر ناکامورا :

” آزادی و دیموکراسی حالا یک جنگ جنایت آمیز یا آدم کشی را به مقیاس بزرگ بغرض مبارزه و انتقام گیری از تروریزم به پیش میبرد.

در همه احتمالات یک منظره طولانی اجساد انسانهای بیگناه باعث درد و عذاب و خواب بد و خراب و پشیمانی برای خود انتقامگیران میشود.

زمانیکه قدرتهای بزرگ جهان باهم ائتلاف نموده و این کشور کوچک و درحال مرگ واز بین رفتن را احاطه کرده ، من با یک شک و تردید ساده باقی میمانم که اینها چه را تلاش مینمایند که محافظت کنند.

د رمناطق و ساحات نزدیک سرحد پاکستان ، آنعده مردم ملکی افغان که از آسیب بمباردمان فرار نموده بودند به کمپ های پناهندگان سیل آسا سرازیر شده و آمدند. این موضوع بد تر از آنچه بود که ما تصور میکردیم . آنجا باید چندین هزار نفر ویا بیشتر از آن خواهند بود.”

داکتر ناکه مورا به افغانستان بازگشت نمود، دید که خطریکه خشکسالی ببار آورده بود ، بسیار زیاد شدید و طاقت فرسا بود.

به این ساحات نظر بیندازید و ببینید که هیچ چیز در آن اراضی رشد ونموکرده نمیتوانند. زمین های زراعتی ولایت ننگرهار که یک وقت ، سبد پربرکت یا حاصلخیزنان بود ، حالا فاقد غله جات میباشد.

یکنفر به زبان پشتو میگوید: ”در آنجا هیچ آب اشامیدنی وجود ندارد ، چه رسد به اینکه اراضی زراعتی را آبیاری کرد”.

بازهم به زبان پشتو : ”اینجا هیچ امکان تآمین معیشیت یا پیدا کردن معاش وجود ندارد. ما اینجا زندگی کرده نمیتوانیم”.

در سرتاسر مملکت چهار میلیون نفر درزیر خط فقر قرار دارند .

داکتر ناکه مورا( میگوید)  :” بزرگترین ضرورت حالا چیست ؟

واضحآ که این نان است که خورده شود.

هرچه چیز دیگر ، طرز بیان یا اصطلاح را ببخشید ، خوشگذرانی ، لوکس و چیز های تجملی خواهد بود.

بادرنظرداشت شرایط ما میبینیم که غذا و آب برای بهبود ورفاه زندگی مردم افغانستان چیز های اساسی بودند.”

داکتر ناکه مورا حالا یک تصمیم قوی اتخاذ نمود که چپن داکتری و طبابت خود را دور اندازد و کار ساختمانی یک کانال آبیاری را آغاز نماید.

داکتر ناکه مورا : ”سطح آب نسبت به آنچه بود ، بلند تر است.”

داکتر ناکه مورا دریای کنر را که یکی از چند دریای بزرگ افغانستان میباشد ، بحیث منبع آب برای کانال آبیاری خویش تشخیص و تثبیت نمود.

با آبهای باریک میان توده یخ های غلتان ( glaciers) و کوه های بلند به ارتفاع هفت هزار متر ، دریا در اینجا گرداگرد حتی در اوقات و زمان خشکسالی جریان مینماید.

داکتر ناکه مورا: ” این یک پلان راه کار است و ما میتوانیم آب را بهتر از این سمت بدست آوریم. اگر آب از دریای کنربه اراضی و ساحات خشک رسانیده شود ، ممکن زراعت و کشاورزی دوباره احیاء و رونق خواهد یافت.”

داکتر ناکه مورا شروع به انکشاف دادن پلانهای ساختمانی نمود. گرچه او بطور مطلق هیچ معلومات و دانش در بخش و یا رشته انجنیری یا آبیاری نداشت.

یکتن افغان ( در خطاب به داکتر ناکه مورا): ” داکتر صاحب ، به آن سرعت خاک و گل به پائین نخواهد رفت. این مساله برای وقفه ها و پالیسی های ما بهتر میباشد.”

داکتر ناکه مورا :

” در اصل من یک داکتر هستم .

با مراجعه به اسناد جاپانی موصوف یک پلان را خودش به تنهایی طرح نمود.

هدف برای دوسال اول این بود که یک کانال بطول دوازده ( 12 ) کیلومتر را اعمار بسازد.

داکتر ناکه مورا :

” من یقین دارم پیشبرد کار آن مدت پنج ، شش ، هفت سال را در بر خواهد گرفت. مفکوره بزرگ است که هرچه زودتر و بزرگتر اول آب را به اینجا آورد و آنرا ”خوشبختی و اقبال” نامید.”

مفکوره داکتر ناکه مورا این است که زمینهای خشک را دوباره به زمینها و اراضی سبز تبدیل نماید.

با گرفتن آب از دریای کنر ، کانال زمین های خشک را دوره زده و بالاخره در دشت گمبیری خواهد رسید.

اگر این کار تکمیل شود ، ساحه سه هزار هکتار زمین زراعتی را آبیاری خواهد نمود و وسیله زندگی و معاش به تعداد یکصد هزار نفر را تقویه خواهد کرد.

بعضی از اعضای کارکنان افغانی در باره اینکه چنانچه به نظر می آمد که این یک پلان مکمل بادوام میباشد ، شک و تردید ابراز نمودند مگر با آنهم در تعهد داکتر ناکه مورا تردید و دودلی رخ نداد.

داکتر ناکه مورا :

” هر روز صد ها طفل از بین میروند و بسیاری مردم رنج و عذاب امراض را میکشند که همه اینها از سبب نارسائیها و نواقص ایکه در سرحد وجود دارد ، بمیان می آید.

هدف ما تنها زندگی مردم میباشد. پس موفقیت و پیروزی این پروژه جاری و همچنان پروژه دیگریکه در آنسو در آن مواد تخلیه و انداخته میشوند کلید وراه حل آینده میباشد.”

ماه مارچ 2003 :

کار ساختمانی پروژه آبیاری شروع گردید.

تهیه و تدارک مصارفات پولی آن باید توسط موسسه صلح خدمات طبی جاپان ( Peace Japan Medical Services ) که یک سازمان غیردولتی (NGO ) میباشد ، صورت گرفته که البته فعالیتهای داکتر ناکه مورا را پشتیبانی و تقویت مینماید.

دهاقین محل روزنـهء امید بخاطر دورنمای آینده و احیای مجدد کشتزار ها داشته و از اینرو بمنظور کمک نمودن به پیش آمده و روز به روز تعداد دهاقین سهم گیرنده افزایش یافتند. حرف ها پخش میگردند. مردمیکه در کمپ های مهاجرین پناه برده بردند ، آغاز به سفر نمودن در مسافات طولانی بغرض کمک رسانی نمودند.

به کارگران یومیه مبلغ دونیم دالر مدد معاش پرداخت و تادیه میشود. برای این مردم  که نسبت خشکسالی قادر به کشت زراعت نمیباشند، این یگانه منبع درآمد و کمک برای فامیلهای آنها میباشد.

داکتر ناکه مورا اعمار و یا ساختمان محل آبگیری از دریا ( intake) را در دهنه کانال شروع نمود.

یکنفر به پشتو می پرسد :  مستقیم و راسأ؟ بلی ، مستقیم

جای و محل آبگیری (intake) محلی است که آب را از دریا گرفته و این آب به کانال آبیاری داخل میشود.

اگر این جای (intake ) بطورلازم و مناسب ساخته و اعمار نگردد ، آب بداخل سیستم جریان پیدا نخواهد کرد.

برای کشیدن آب بداخل یک کانال ضرور و لازم است تا ساختمان بداخل دریا اعمار گردد و این کار ، جریان آب را تغییر داده وباعث آن میشود که آب به کانال داخل شود.

این ساختمان بنام  Weir( سدی که سطح آب را بلند نموده و تشکیل حوضچه ای دهد) یادمیشود.

داکتر ناکه مورا ساختمان یک خاکریز یا بند وسد ( Levee) را بالا تر از دریا و از محل آبگیری (intake) رویدست گرفت . وقتیکه خاکریز( بند وسد)  آباد شد، دریا در قسمت ساحه دور جزیره جریان مینماید و خروج آب را از ساحه Weir(سدی که سطح آب را بلند نموده و تشکیل حوضچه ای دهد ) ادامه میدهد و این موضوع اعماررا آسانتر میسازد.

بار های خاک و سنگ توسط وسایط یا موترهای باربری در دریا در بیست متر انداخته میشوند تا به جزیره کوچک برسد و سپس بصورت غیرمترقبه یا ناگهان خاکریز( سد ) زیادتر و بیشتر توسعه داده شده نمیتواند.

داکتر ناکه مورا ( صدا میکند ) : ”توقف ، توقف ! این مقدار خیلی کافیست ! فرق و تفاوت نمیکند که چه مقدار خاک پائین انداخته شده است ، جریان آب آنرا دور میبرد.”

وقتیکه خالیگاه میان خاکریز ( بند) و جزیره کوچک و کمتر شد ، جریان آب دریا بشکل خارج از انتظار و توقعات افزایش یافت.

داکتر ناکه مورا یک وسیله ویا راه دیگر را آزمایش نمود.

چوکات های کانکریتی به وزن مجموعی هشت صد کیلو گرام

به زبان پشتو: سلو راشه ( آهسته بیا ) !

دور برده شد.

اینها دور لغزانده ویا غلطانده شوند؟

اینها پائین تر در دریا غلطانده شدند . البنه بر اثر فشار سخت نیروی طبیعی.

داکتر ناکه مورا مجبور شد تا در پلانهای خود دوباره فکروتجدید نظر نماید.

طبق پلانها ، جای آبگیری (intake) باید تا بهار آینده تکمیل گردد که فقط دو ماه تا آنزمان باقیمانده است.

داکتر ناکه مورا ( میگوید): ” این مساله مشکل است که تا دو ماه دیگر ختم و تمام شود. وقتیکه بهار میآید ، آب شده های سنگهای یخ زده (stonemelt ) از کوه ها شروع به جاری شدن نموده و قوت جریان آب را تشدید میبخشد . این مساله به وقفه های پرخرچ و گران ساختمانها منتج میشود”.

ضمنأ کار بالای تقویت نمودن کناره های کانال ادامه می یابد.

داکتر ناکه مورا ( gabions) استوانه های قفس مانند فلزی را که پر شده از سنگ میباشد استفاده و بکار میبرد تا کناره ها را از فشار آب محافظت و تقویت نماید.

این یک فن یا اصول باستانی و قدیمی میباشد و این روش در جاپان بغرض تقویت و استحکام برای صد ها سال استفاده شده است .

این یک ساختمان ساده میباشد که در آن سنگ در بین یک قفس که از یک سیم فلزی ساخته شده پیچ و تاب داده شده مگر در نتیجه بمانند کانکریت قوی و مستحکم میباشد.

یک تفوق و یا مزیت عمده این طریقه این است که ایجاب صرف سیم و سنگ را نموده ، پس اگر قفس خراب شود یا نتیجه ندهد ، به آسانی میتوان آنرا ترمیم نمود.

داکتر ناکه مورا (میگوید): ”همه دهاقین واقعأ سنگ کار یا سنگتراش میباشند. اینها با این کار خیلی آشنا اند. آنها خانه ها و دیوار های مزارع شانرا همه از سنگ میسازند.”

  داکتر ناکه مورا این قواعدفنی باستانی را بکار گرفت تامردم محل قادر باشند در آینده کانال آبیاری را خود شان تعمیر و نگهداری نمایند.

  در حوالی همین وقت ، طالبان در افغانستان شروع به ادعای دوباره حق نمودند و امنیت در اطراف کشور خراب تر و بدتر گردید.

 در ولایت ننگرهار جائیکه داکتر ناکه مورا کار مینمود برخوردهای بین طالبان و قوای نظامی امریکا زیاد صورت گرفت. وسایل نقلیه زرهی قوای امریکایی در تلاش بخاطر خاموش نمودن حمله های تروریستان اکثرآ از جوار و پهلوی ساحه ساختمانی عبور مینمود و باعث افزایش تشویش میان کارگران میگردیدند.

در یک موقع و مورد ، یکبال هیلیکوپتر(چرخبال) امریکایی دفعتآ بالای داکتر ناکه مورا و تیم و گروپ وی آتش گشودند.  

داکتر ناکه مورا ( میگوید): ” بصورت مجموعی من پنج بال هیلیکوپتر را که دوبال آن هیلیکوپتر های حمله کننده ( هجومی ) تنها مجهز با یک ماشین گردنده  بودند بالای سر ما چرخ و دوره میزدند و ما را به ماشیندار ضربه میزدند.

ما  در خطر بودیم. بعد از آن قوه نظامی امریکا حملات غلط و اشتباه آمیز را اعتراف نمودند ، حتی درزمان جنگ و محاربه ، جنگ و مبارزه علیه خشکسالی ادامه می یابد.”

باوجود آفتاب بیرحم که درجه حرارت را بالاتر از چهل درجه سانتیگراد نشان میدهد.

داکترناکه مورا میتواند به کار مردان افغان متکی باشد که کار را ادامه میدهند.

یکنفر بزبان پشتو میگوید: خوب ، خوب ،  همینطور بیندازید!

جنگجویان قبلی مخالف دولت و اجیرانی که همراه قوای امریکایی میجنگیدند، تلاشهای خود را یکجا نموده ، تفنگهای خود را با کلنگها ( pickaxes) مبادله و عوض نمودند.

به زبان پشتو : ” ماهمه باید سخت کار نمائیم تا دوباره خانه ها و مملکت خویشرا آباد نمائیم . ما باید تلاش زیاد نمائیم و باید قوی باشیم برای آینده اطفال خویش. من زمین ندارم مگر میتوانم بحیث یک اجاره دار کار کنم. من نباید مهاجرت کنم تا کار را پیدا کنم. فامیل من میتواند باهم یکجا زندگی کند.”

داکتر ناکه مورا (میگوید):” اینها میگویند که قریه جات دورادوراینجا مصئون و امن نیستند ، مگر مردمیکه دیگران را غارت میکنند و داخل خانه های مردم دیگر میشوند یعنی دزدی و سرقت میکنند ، اینها اینکار را بخاطر مصرف بیجای پول نمی نمایند ، بلکه  بغرض اینکه فامیل ها و خانواده های خویشرا غذا و نان دهند ، مردم از دیگران دزدی مینمایند ، نزد امریکایی ها اجیر میشوند و یا برای طالبان جنگ میکنند و یابرای ملیشه های ضد طالبان . اینها بائیست غذا بخورند و بهمین منظور ایشان مجبور و ناگزیر به این کار میشوند. هیچکس این را انتخاب نمیکند. بالاتر از همه اینها صلح میخواهند تا با فامیلهای شان زندگی کنندکه از ترس گرسنگی و غیره آزاد و وفارغ باشند و این است که آنها میخواهند و آرزوی آنرا از همه بیشتر مینمایند”.

چطور به ارتباط ساختمان کانال با موجودیت و درنظرداشت جریانات قوی دریای کنر اقدام شود؟

به زبان پشتو : څه دی وکره په دی ؟ (بالای این چی کردید؟ )

داکتر ناکه مورا ( میگوید): ‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎” این به مانند (Yamada Weir )[ سدی که سطح آب بلند و تشکیل خوضچه ای دهد] در وطن یعنی جاپان میباشد.”

داکتر ناکه مورا حل مشکل خویشرا درFukuoka دراداره مربوطه خویش در جاپان دریافت و کشف نمود.

کار یماده  ویر (Yamada Weir) بیشتر از دوصد سال قبل در جاپان تکمیل شد.درمقابل جریانات تیز و سریع دریای چکوگوارا( Checkoguara) تابه امروز استوار باقی مانده و آب دریا را در جریان طول سال بداخل کانال آبیاری دور میدهد.

چطور چنین weir[ سدی که سطح آب را بلند نموده و تولید حوضچه ای دهد]در یک ساحه ایکه پیش از اینکه در آنجا وسایل قوی ساختمانی موجود باشند ، ساخته شد. این نقشه در عهد و دورهء یماده  ( Yamada) وقتی ترتیب شد که کار ( weir) یا سدی که سطح آب را بالاتر نماید و تشکیل حوضچه دهد ، تحت ساختمان قرار داشت.

نوک ویر(weir) بشکل اریب ( /) از intake [جای آبگیری ، محلی است که آب را از دریا گرفته و این آب به کانال آبیاری داخل میشود.] بداخل دریا امتداد و توسعه داده میشود.

  این یک رمز ویا رازی بود که امکان آنرا مهیا ساخت که ویرweir [سدی که سطح اب را بالا تر نموده و تشکیل حوضچه دهد] را مستقیما در جریان سریع و تیز آب دریا آباد نموده و آنهم بدون ساختن  Levee [ خاکریز، بند ویا سد] که جریان آب را مانع شود.

اگر weir[ سدی که سطح آب را بلند نموده و تولید حوضچه ای دهد]بصورت عمودی و قایم بالای جریان آب ساخته شود، در آنصورت این فشار مکمل جریان آب دریا بالایش وارد شده و وبا خطر جدا شدن و پارچه شدن مواجه میگردد.

اما اگرویر weir[ سدی که سطح آب را بلند نموده و تولید حوضچه ای دهد] بطور اریب یا کج ساخته شود ، دراینصورت مقاومت آب را تغییر داده و امکان آنرا میسر میسازد که ساختمان را تکمیل نمود.

داکتر ناکه مورا دوباره به ساختن ویر weir[ سدی که سطح آب را بلند نموده و تولید حوضچه ای دهد] آغاز نمود.

به تعقیب و پیروی از دیزاین و طرح دریای امارا ( Amara River) این سنگ های بزرگ بشکل زاویه کج و اریب در برابر جریان دریا گذاشته و جابجا شدند . حتی در جریان تند دریا ، ویر weir[ سدی که سطح آب را بلند نموده و تولید حوضچه ای دهد] از نگاه اندازه بزرگ میشود.

یکماه بعد از اینکه کار ساختمانی آغاز گردید ، پروژه با یک مانع  بزرگ مواجه میشود. سدی که آب را بالا برده و تشکیل حوضچه میدهد ( weird) باید در عمیق ترین قسمت دریا توسعه داده شود. بخصوص سنگهای بزرگ انتخابی جابجا و گذاشته شود.

سنگ بزرگ در تحت سطح آب ناپدید میشود. دریا به آسانی اضافه از پنج متر عمق درین قسمت دارد.

داکتر ناکه مورا ( میگوید): ” بلی ، آن درست است. دیگر آنرا بالای سنگ بزرگ بگذارید.”

یک سنگ بسیار بزرگ که باید توسط بولدوزربرداشته شده، از تپه ها به پیش کشانیده شده و به فاصله شصت کیلومتر دورتر از آنجا بالاخره به داخل جای معین غلتانده شد. وزن آن تقریبا به پنج تن میرسید.

بالاخره سنگهای بزرگ سطح آب را جدا میکند.

عمیق ترین قسمت دریا پر و مملو و ویر weir[ سدی که سطح آب را بلند نموده و تولید حوضچه ای دهد]به ساحات مورد نظر میرسند.

داکتر ناکه مورا : ” شما از بزرگترین مانع گذشتید. بلی ، ما عمیق ترین قسمت را ختم کردیم. [آهسته  و پیوسته مسابقه را میبرد.] ما پلان ها را از کتاب سابقه و قدیمی جاپانی استفاده کردیم . سدی اریب و مایل و کج که سطح آب را بالا کند و تشکیل حوضچه دهد حالا به دوصدو بیست متری در بین دریای کنر رسید”.

داکتر ناکه مورا ( به زبان پشتو میگوید) : ”مهربانی ، چطور هستی ، خوب هستی ، آرامی است ؟”

  دو ماه بعد از آنکه بالای پلانها تجدید نظر صورت گرفت ، جای آبگیری (intake) مکمل شده بود فقط قبل از فصل و موسم ذوب و آب شدن برف ها که دریا را سیلابی خواهد کرد.

حال وقت آن رسیده که ویر( weir) سد ویا بندی  که سطح آب را بالا میبرد با تغییر دادن آب از دریا به کانال آبیاری ، حفظ و نگهداری گردد.

پس از یکسال از آغاز کار ساختمانی ، بطول ( 1.4) کیلو متر کانال ساخته شد.

داکتر ناکه مورا تصمیم گرفت که جریان آب را آزمایش و امتحان نماید. آب جریان می یابد ، زمین خشک و سوخته را آبیاری مینماید.

داکتر ناکه مورا ( میگوید): ” خوب ، خوب ! پائین بیائید و ببینید!”

  به امید و آرزوی اینکه این یک کانال زیبا ساخته شود واز زمین های  لامزرع وبایر جریان نماید . داکتر ناکه مورا آنرا ” کانال مروارید” با بکاربرد و استعمال کلمه فارسی دری برای دختر ، نامگذاری کرد.

در روز آینده : طول و درازی کانال به ( 1.2) کیلومتر از جای آبگیری که صرف و تنها خاک و زمین بود، رسید. این یک نقطه یا جای در امتداد دریا بود که برای یک برآمدگی کوچک یا( burr) ساخته شده بود.

این بالای سنگ ساخته نشده بلکه آب از بین فاصله ها درgabions (قفس استوانه ای از فلزو مملو از سنگها ) میگذرد.

قاعده و اساس آن محکم و سخت و کانکریتی نبوده و این gabions یا سبدهای  استوانه ای پر از خاک و سنگها  چپه شده و سقوط میکنند.  

مردم محلی قریه جات بخاطر شکستکی قفس های فلزی خود را به عجله به محل رسانیدند. این ها هیچ وقت را ضایع نکرده و دست بکار شدند.

از کتاب داکتر ناکه مورا بنام ” یک داکتر که کانال آبیاری آباد مینماید” : ” من به بهت و حیرت دیدم که اینها یک حس فطری داشتند که اگر دیوار ضعیف باشد ، چطور آنرا ترمیم نمود.

از ایام طفولیت بدینسو اینها یک درک و فهم از طبیعت خاک و زمین وهم جریان آب داشتند. من فهمیدم که اینها راه وروش زندگی را درآب و هوای خشک خوب یاد گرفته اند. فراست ، بینش و درک مستقیم قابل توجه و پشتکار و مداومت دهاقین محلی مرا بمنظور پیشبرد کار ما اعتماد و اطمینان داد.”

  کار ساختمان درطول سالهائیکه پیش میآمدند ادامه مینمودو آب در کانال زمانیکه کار بخشهای آن تکمیل میشد جریان مینمود.

  هفت سال بعد کانال آبیاری بالاخره به هدف مورد نظریعنی دشت گمبیری رسیدو بطول مجموعی بیست وپنج کیلومتر کانال تکمیل شد.

 داکتر ناکه مورا درختان بید را در دو طرف کرانه ها و پهلو های کانال غرس نمود.

ریشه های درخت بید با سنگ های درgabions(سبد استوانه ئی قفس گونه فلزی مملو از سنگها)  باهم پیچیده ، آنرا قایم و محکم گرفته و بدینترتیب باعث تقویت دیوار ها میشوند.

  علاوه بر دریا ، سایه سرد درختان پهنا و وسعت پیدا میکند و سپس دربهار ، در خط السیر و مسیر کانال ساحات وسیع اراضی گندم افزایش پیدا میکنند.

  دشت وبیابان  که بنابر خشکسالی ، خشک بودند به کشتزار ها و مزرعه های وسیع سرسبز تغییر نمودند.

  مردمیکه از کشور خویش فرار نموده بودند ، دسته دسته و بشکل پیوسته ومنظم شروع به بازگشت نمودند.

  به لسان پشتو ( میگوید): ” به مزارع و درختان نظر اندازید. در گذشته تنها درختان در قریب دریا و سرک ها بودند وبس. حالا درختان در جائیکه سابق هیچ درخت وجود نداشت ، قراردارند.”

موسم خزان میرسد و حاصلات رسیده پخته شده اند.

موج های از غله طلایی رنگ ساحه دشت گمبیری را که قبلا زمین خشک و لا یزرع و بیحاصل بودند ، پوشانیده است.

مردمیکه در ساختن کانال آبیاری شرکت و سهم گرفته بودند حالا سخت مصروف کار درو و جمع کردن برنج میباشند.

به زبان پشتو: ” من حالا باید قوی تر شوم تا برنج را درو و جمع نمایم. من هیچگاه تصور نمیکردم… که ما برنج را دراینجا دردشت جمع آوری و درو کنیم . اگر من کسی را میگفتم ، اینها هیچگاه باور نمیکردند”.

از ژورنال داکتر تیتسو ناکه مورا : ” حقایق به نسلهای آینده انتقال و یا دست به دست خواهند شد. حالا که دشت ، کشتزارهای سرسبز میشود، درختان نمونموده ، تکان خورده و میرقصند ، گوسفندان در کنار دریا میچرند ، میوه جات پخته میشوند وبا حاصل فراوان برای تمام زنده جانها که در صلح زندگی نمایند، این یک مدرک و دلیل غیرقابل انکار تنومندی میباشد.

  این ممکن یک گوشه ای کوچک از زمین باشد مگر من بخاطر فرصت ایکه گواه و شاهد این باشم ممنون و سپاسگذارم.”

  سپس داکتر ناکه مورا به یک پروژه جدیدیکه جوابگوی تقاضای مبرم و جدی اهل دهات که عبارت از ساختن تاسیسات مشخص میباشد، رو آورد. این یک بنا یا ساختمان مذهبی شامل یک مسجد ، عبادتگاه مسلمانان ، یکباب مدرسه که مکتب مذهبی مسلمانان میباشد.

   برای مردم افغانستان یک مسجد محل عبادت و همچنان یک جای برای تقویت روحی و معنوی آنها میباشد. مردم در آنجا جمع شده و بعضی اوقات نزاع ها و اختلافات میان مردم ده و قریه حل و فصل شده و بحیث مرکز یا هسته جماعت با جامعه محلی فعالیت مینماید.

   یک باشنده محل به زبان پشتو میگوید: ” این مسأله مرا بسیار خوشحال میسازد. با موجودیت مسجد ، ما قادر خواهیم بود که نماز بخوانیم و عبادت کنیم. این یک چیز شگفت آور و عالی است که صورت بگیرد ، هرکس خوش و مسرور میباشد”.

  در حوالی همین وقت ، نظامیان امریکایی به مساجد و مدرسه ها مشکوک بوده و به آنها به نظر محلات تربیه و پرورش تروریستان میدیدند.

  مگر داکتر ناکه مورا بی میلی و یا دودلی نشان نداد که به تقاضای باشندگان محل جواب و پاسخ ندهد.

داکتر ناکه مورا به زبان جاپانی میگوید: ” مردم واقعأ خوشحال بودند زمانیکه آب آمد، مگر شنیدن موضوع در باره مسجد ، اینها را بیشتر مسرور ساخت.

اینها گفتند که احساس میکنند که آنها آزاد گردیده اند.

آنچه این موضوع معنی میدهد این است که تا آنزمان ، راه عنعنوی زندگی را که اوشان پیروی و تعقیب میکردند، توسط نظامیان اشغالگر خارجی نادیده گرفته شده بود”.

این بدان معنی است که مسلمان بودن چیزی بد پنداشته میشد.  این مسأله شرافت ، مناعت و احترام خودی آنها را صدمه زده و تخریب مینماید.

اینجا یک فرصت و موقع بودکه یکدست کمک و معاونت به آنها داده شود و روحیه مردم را بلند ببرد.

دو سال بعد از آغاز ساختمان سرک کانال به مسافت بیست و پنج کیلومتر د رنیمه راه این فاصله در یک ده ویا قریه یک مسجد بزرگ که گنجایش و ظرفیت هشصد نفر نماز گزار را دارد ، دروازه های خود را باز مینماید. در حدود ششصد نفر متعلم به مدرسه میروند. صنف ها همه رایگان و مجانی میباشند.

  علاوه برمسایل اسلامی ، در مکتب مضامین استندرد و معیاری خواندن ، نوشتن ، ریاضی و حساب تدریس میگردند.

یک استاد مدرسه به زبان پشتو میگوید: ” این یک صنف لسان انگلیسی برای شاگردان صنف سوم میباشد. ماین ها ، برای مردم  هستند .  دشمنان پنهان شده . درست شد”.

” اطفال کلمه به کلمه در باره خطرات د رجهان پیرامون و اطراف شان می آموزند. وقتیکه شما یک ماین را دریافت میکنید ، چی میکنید؟ دور قرار بگیرید ، به آن دست نزنید! چی را میخواهید که مطالعه و یا بیاموزید؟”

شاگرد ( 1) جواب میدهد : ” هر چیز را”.

شاگرد( 2) جواب میدهد: ” من ریاضی و حساب را خوش دارم ”.

شاگرد( 3) پاسخ میدهد: ” من قرآن کریم را دوست دارم که بخوانم ودر این زمینه تحصیل کنم”.

یک مراسم بخاطر تجلیل از ختم و تکمیل کار کانال آبیاری ، مسجد و مدرسه گرفته شد.

گل آقا شیرزی والی وقت ولایت ننگرهار: ” بسم اله الرحمن الرحیم . خداوند به تمام مردم و اهالی ننگرهار وبه تمام افغانها خیرکند(به خیر تمام افغانها تمام شود ـ م). خانه اش آباد ! زنده باد!، هورا !”

  داکتر ناکه مورا بهره برداری ، استفاده و تنظیم امور مسجد و مدرسه را به اهالی و یا مردم محل تسلیم وسپرد.

  بعد از اینکه دوازده سال از آغاز کار ساختمانی کانال آبیاری گذشت ، ”کانال آبیاری مروارید”بیشتر توسعه و انکشاف داده شد و حالا یک ساحه به فاصله بیست و هفت ( 27 ) کیلو متر را در برمیگیرد.

دشت گمبیری که بنام ” وادی مرگ” یاد میشد و در آن یک درخت هم نشو ونما نمیکرد ، اکنون دوباره بحیث یک ساحه و منطقه بزرگ سبز دوباره احیاء و ایجاد گردید.

  علاوه بر”کانال آبیاری  مروارید” ، داکتر ناکه مورا در هشت منطقه دیگر کانالهای آبیاری را یا جدیدأ ساخت ویا تجدید و اصلاح و فعال ساخت. کانالها در سرتاسر منطقه ، بمساحت مجموعی شانزده هزار (16000) هکتار زمین را آبیاری نمودند.

  آب ، وسیله زندگی و معاش ششصد هزار نفر ( 600000) ویا مردم را تأمین و تقویت مینماید.

مردم محل در خطاب به داکتر ناکه مورا به زبان پشتومیگویند: ” شما مسأله ساختمان را بسیار جدی و به صداقت و راستی گرفتید. هیچکیس قبلأ و هرگز چنین جدی ، باوجدان و وظیفه شناس نبود.

ما خیلی سپاسگذاریم.

ما برای صحت و سلامتی و موفقیت تان دعا میکنیم”.

داکتر ناکه مورا به لسان پشتو میگوید:

” در اینجا آب نبود. در اینجا پول نبود. در اینجا هیچ چیز برای مردم که تغذیه نمایند وجود نداشت، مگر از همه مهمترین چیز زنده ماندن بود. زندگی برترین و بزرگترین مسأله میباشد.

چیزی که به آن نیاز است و ایجاب مینماید، اسلحه و اردو نیستند. زندگی ضرور است ، به تفنگ مفنگ ضرورت نیست. ازینرو ما تعهد نموده قول  ووعده میدهیم که به عرضه و پیشکش کمکهای خویش ادامه خواهیم داد”.

  پروسس نمودن و یا کار لازم در مورد موادغذایی در قریه آغاز گردید.

  در یک فابریکه شکر، قند ازنیشکریکه در مزارع جدید رشد و نمو کرده بودند تصفیه وتولید میگردد. قندنصواری ویا ”گر” که یک زمانی از تولیدات [ولایت ننگرهار] بشمار می آمد، بعد از نبودن و فقدان طولانی دوباره ظاهر میگردد.

 تولید لبنیات همچنان دوباره نیروی تازه گرفته و تولید پنیر و دیگر لبنیات شروع گردید.

  حالا در اخیر هفته ها یک بازار یا مارکیت باز میباشد و سرکها را دوباره صحنه با روح و با نیروی تازه میسازد.

  بسیاری از اهل قریه و ده  درین منطقه از کانال آبیاری قدردانی کرده ، امنیت را بهتر ساخته و صلح را در ساحه آورد.

یک باشنده محل به پشتومیگوید:

” اگر مردم مصروف و مشغول کار باشند ، اینها وقت آنرا نخواهند داشت که در بارهء جنگ فکر کنند”. اینها وقتی به جنگ میروند که پول نداشته باشند. زمانیکه مردم بقدر کافی خوراکه و مواد برای خوردن داشته باشند ، اینها به جنگ نمیروند”.

  پس از شانزده سال از دورنمودن چپن سفید داکتری ، داکتر ناکه مورا  دید و نظر خویشرا که در اینجا تعقیب کرده بود ارزیابی نمود.

داکتر ناکه مورا به زبان جاپانی میگوید:

” این یک جنبش صلح نیست . این قسمت یا بخشی از کار و شغل داکتری و طبابت من است. بحیث یک مسأله طبی ، چیزیکه عمده و اساسی است این میباشد که چی تعداد زندگی را میتوان نجات داد وحفظ نمود.

چیزی که ما موفق شدیم بحیث نتیجه :

در ساحه کار و فعالیتهای ما جائیکه ششصد هزار نفر زندگی میکنند ، در آنجا کمتر جنگ است. نظم و قانون بهتر ، کمتر مواد مخدره.

مگر من کمتر و به ندرت این کار را منحیث یک جنبش برای صلح تشریح یا توصیف و تعریف کرده ام.

مردم وقت آنرا ندارند که مشغول جنگ شوند . اگر اینها جنگ کنند ، وضعیت فقط بدتر خواهد شد. و از این جهت و نگاه ، صلح در آنجا [در مناطق فعالیتهای داکتر ناکه مورا] برقرار است.صلح یک محصول فرعی کار ماست. بدست آوردن صلح هدف مانبود”.

   گرچه آنهائیکه از کانال های آبیاری منفعت میبرند، بیشتر از دو ( 2%) نفوس افغانستان نمیباشند.

 سازمان ملل متحد تخمین نموده که در سال 2014 عیسوی به تعداد 1/3 فیصد نفوس    ( افغانستان ) مواجه به کمبود مواد غذایی نسبت خشکسالی بوده و اکنون در افغانستان ، امنیت خراب ترگردیده است ، چنانچه حملات تروریستی توسط شورشیان ضد دولت افزایش یافته است.

قوای ائتلاف به رهبری ایالات متحده امریکا تلاش نمود تا با قوای نظامی علیه توسعه شورش اقدام نماید.

شانزده سال پس از حملات سپتمبر تاکنون ، پایان و ختم جنگ دیده نمیشود . در عین حال درخواست ها و تقاضا ها از قسمت های مختلف مملکت بخاطر اعمار و ساختن کانالهای آبیاری به داکتر ناکه مورا مواصلت نموده اند.

      به پاسخ آنها داکتر ناکه مورا یک پروژه جدید را آغاز نمود.

    پروژه هدف دارد که تا یک مرکز تعلیمی را ایجاد نماید و ازاینطریق تجربه خود را به تکنیشن ها ویا متخصصین جوان که از ساحات و مناطق خشکسالی زده گی استخدام میگردند ، انتقال دهند.

  داکتر ناکه مورای هفتاد ساله در مقابله با چلنج ها و چالش ها  با خشکسالی و جنگ به تلاشهای خویش ادامه میدهد و خواب آن روزی را که مردم این سرزمین یکبار دیگر اراضی سر سبز و زندگی صلح آمیز را ببینند ، نگهمیدارد و آنرا بجا وبه حق میداند.

  از ژورنال داکتر ناکه مورا :

” هیلوکوپترهای امریکایی ها اکثرا از بالای ساحاتیکه ما در آنجا کار مینمائیم ، میگذرند.

اینها در فضا یا آسمان پرواز مینمایند تا بکشند ،  ما دربالای زمین هستیم بخاطریکه زندگی نمائیم .

پیراهن های خاک آلود را به تن خویش داریم.

در اینجا بالای زمین ، خوشی و مسرت وجود دارد که اوشان هیچگاه نخواهند داشت.

ما احساس آنانیراکه با دیدن و رسیدن آب بالای اراضی خشک و سوخته ابراز شادمانی و تمجید میکنند ، میدانیم.

این امتیاز ماست که رقص زندگی را در روی تبسم کنان اطفالیکه در کنار دریا بازی میکنند ، شاهد و گواه باشیم و این شالوده و پایه و اساس صلح میباشد”.

این فلم مستند را میتوان در یوتیوب به آدرس زیر مشاهده نمود:

https://www.youtube.com/watch?v=rpjf3XbpPWc