ترجمه گزارش روزنامه سویدنی آفتون بلادت چاپ سویدن شماره مورخ 2 جنوری 2013
از نحوه کشته شدن منیژه
برگردان شده توسط: سید خداداد فطرت
منیژه بیست ساله شهروند سویدن که در جریان یک سفر به افغانستان ازدواج کرد. او تقریبن به مدت دوسال با یک مردی زندگی کرد که وی را شدیدن تحت کنترول قرار داده بود، او را مورد ضرب و شتم قرار میداد و به او تجاوز میکرد که بعدن کشته شد
بتاریخ 23 اگست پارسال بود که از اپارتمانی واقع هلوندا زنگ خطر به پولیس رسید. زمانیکه پولیس به محل حادثه آمد دیده شد که منیژه با گلوی بریده و بیجان در روی سالون نشیمن افتاده بود
گزمه پولیس ، شوهر بیست و یک ساله مقتول را در زینه های بلاک ( منزل ) پیدا کرد و بعدن وی را با دلیل روشن به ظن قتل گرفتار و در نظارتخانه، تحت نظارت قرار گرفت
طبق گزارش اولین گزمه پولیس که در آن بعد از ظهر شوم در محل حادثه حاضر شده بود، مرد مظنون به قتل ( صفی اله بیست و یک ساله ) را ” بسیار آرام که ناراحت به نظر نمیرسید و به هیچ وجه هیجان زده و پریشان نبود ”، توصیف نموده بود
داستان مامائی که قرار بود آنها را سرپرستی نماید
منیژه متولد افغانستان بود اما بخش اعظمی زندگیش در کشور سویدن سپری شده بود. با توجه به منابع به « روزنامه آفتون بلادت »، منیژه در یک خانواده شدیدن محافظه کار مرد سالار بزرگ شده بود. زمانیکه او نوجوان بود پدرش را از دست داد و مامایش سرپرستی آنها را به دوش گرفت و به خانه آنها کوچ کرد
ماما به اساس پافشاری اقوام آمده است که از مادر و چهار خواهر منیژه مواظبت نماید. بعد از مدت زمانی منیژه از خانه فرار کرد چون او نمیخواست با فرهنگ خشنی که خانواده بر او تحمیل میکرد سر تسلیم فرود آورد. به استناد از یک منبع، او در یک خانه نگهداری کودکان بی سرپرست اسکان داده شد اما این کار به آرام کردن احساسات او که خود را در فرار از خانه مدیون و مقصر میدانست کمکی نکرد. بعدن او در یک اپارتمانی در هودینگه کوچ کرد اما دوری از خانواده او را رنج میداد تا بالاخره تصمیم خود را تغییر داد و نزد خانواده بازگشت
یک منبع آشنا میگوید: زمانیکه او در آغوش خانواده بازگشت او میدانست که آزادی خود را قربانی میکند
ازدواج در افغانستان
در تابستان سال 2010 بعد از مدت زمان کوتاهی که منیژه اسناد فراغت خود را از دورۀ لیسه بدست آورد مادرش تصمیم گرفت که با دخترش به افغانستان برود و مردی را بیابد که منیژه را به عقد دایمی آن مرد درآورد
در جریان یک عروسی مادر منیژه پسری را که یکسال کوچکتر از منیژه بود به او معرفی کرد و فکر میکرد او را بپسندد. بعد از یک هفته مراسم عروسی آنها برگزار شد
منیژه دوباره با مادرش به سویدن برگشت و بعد از چند ماه داماد جدید ( شوهر منیژه ) نیز به سویدن آمد و از همان زمان بود که تحمل فضای جهنمی بالای منیژه آغاز گردید
:الیزابت مسی فریتزوکیل مدعی ( مقتول ) میگوید
اسناد مؤثق در پرونده اش ( دوسیه اش ) موجود است که وی از جانب شوهرش شدیدن زیر کنترول بود. او زمانیکه بیرون میرفت شوهرش او را تعقیب میکرد، همیشه به او زنگ میزد و او اجازه نداشت که لباس مطابق میل خود را بپوشد
مرد 21 ساله درجریان یک و نیم سال منیژه را در یک حالت اختناق و سختگیری قرار داده بود. با توجه به مصاحبه با خانواده او، شوهر منیژه رفت و آمد او را زیر نظر گرفته بود، اورا لت و کوب میکرد و او را تهدید مینمود. شوهرش اورا مورد تجاوزجنسی نیز قرار میداد
:یکی از بستگان مقتول به پولیس بازجوئی از زبان قاتل چنین گفت
« تو جرئت نداری که مرا اخراج نمائی و من دوباره می آیم و تو را خواهم کشت، تو هرگز از نزد من طلاق نخواهی گرفت »
فرار به سوی خانواده پدری
در اگست سال 2012 مرد 21 ساله سوء ظن را به جان منیژه شروع کرد و میگفت: زمانیکه او با منیژه عروسی نمود او باکره نبود. سه روز قبل از واقعه قتل با او ( منیژه ) برخورد کرد ، دست و پایش را بست و به او تجاوزجنسی نمود و ازاو ( منیژه ) خواست که چگونگی موضوع را قصه کند. او خودش ازارتکاب به تجاوزجنسی که در نوع خود سنگین شناخته شده انکار مینماید
روز بعدش منیژه در جستجوی پناهگاه شد و به اپارتمانی که خانواده اش در آن زندگی میکرد به هلوندا آمد. آنجا بود که او شکسته و پریشان صحبت کرد که بر او چی پیش آمده است. آنگاه بود که مادرش او را تشویق به طلاق گرفتن از شوهرش کرد
فقط چند ساعت قبل از کشته شدن در تاریخ 23 منیژه خود را با خواهر کوچکتر اش به خانه مادرش رسانید، در آن موقع او فهمیده بود که وضعیت خطرناکی است. او از شوهرش وحشت زده شده بود. این موضوع را اقاربش به پولیس تحقیق گفتند
منیژه) کوشش کرد که خود را پنهان کند(
ساعت چهار بعد از ظهر بود که درب دخولی باز شد و مرد 21 ساله به زور وارد خانه شد و به زودترین فرصت زنش را که سعی داشت خود را در یکی از اطاقهای خواب پنهان نماید، پیدا کرد. تقریبن همه چیز بسیار زود اتفاق افتاد
ساعت 16:18 خواهر کوچک منیژه به « ارگان تقاضای کمک فوری » زنگ زد و فریاد کشید
مرد 21 ساله یک میز را چپه کرد و منیژه را بر روی فرش خانه خوابانید و با یک پا محکم گرفت و بعد بالای او نشست و با چاقوی آشپزخانه که در دست داشت حلق او را برید
چند لحظه بعد دیگر منیژه جان را به جان آبرین تسلیم کرد
آفتون
بلادت وکیل مرد بیست و یک ساله را جستجو کرد . در بازجوئی پولیس مرد اقرارمینماید که همسرش را به قتل رسانیده اما از ارتکاب به تجاوزجنسی انکار مینماید
حکم محکمه فردا صادر میشود
گزارش از پانتوس اهلکویست
PONTUS AHLKVIST
اصل مقاله
http://www.aftonbladet.se/nyheter/article16006310.ab
***
سایت افغانها
حکم محکمه ازنقل قول روزنامه افتون بلادت مورخ 4 جنوری 2013
محکمه سودرتورن ( استکهولم ) صفی اله جان نور زمان ـ شوهر را به جرم قتل منیژه 22 ساله و تجاوز جنسی به او به حبس ابد و سپس اخراج از سویدن و پرداخت مبلغ 200 هزار کرون ( حدود 22 هزار وسه صد ایرو ) بعنوان غرامت به خانواده منیژه محکوم نمود
دلایل حکم محکمه
انگیزه قتل غیرت ، مسایل در رابطه به ناموس
او ( صفی اله جان ) بخاطرشرم خانواده این عمل را انجام دادزیرا فکر میکرد که خانمش به او خیانت کرده که به باور محکمه این سوء ظن بی بنیاد میباشد. بر طبق حکم محکمه منیژه قبل از کشته شدن مورد شکنجه قرار گرفته است
صفی اله جان همچنان بخاطر تهدید غیرقانونی خواهر منیژه نیز محکوم شناخته شده است
منبع : روزنامه افتون بلادت مورخ 3 جنوری 2013 و سایت افتون بلادت لینک زیر
Livstids fängelse för Manidjas mördare
تبصره سایت افغانها
دو قتل وحشتناک در سویدن توسط افغانها انجام یافته است که یکی آن چند سال قبل ، قتل عباس بود که بر صورت او نخست روغن داغ پاشیده شد و سپس توسط کارد بقتل رسید . این قتل در مطبوعات سویدن بازتاب گسترده یافت . قتل دومی پارسال در ماه سپتمبر توسط صفی اله در استاکهولم صورت گرفت که گلوی منیژه ( خانمش )را با کارد برید ـ
این قتل ها در سویدن به نام ( Hedersmord) ” قتل ناموسی ” مسمی میباشند که عمدتا کردها ، افغانها ، ایرانی ها ، عرب ها … و بالاخره مهاجران وغیر اروپایی ها انجام میدهند که انگیزه قتل همیشه مسئله ناموس ، غیرت و عزت خود وخانواده قلمداد میگرددو جزایش نیز در محکمه سنگین میباشد
”اگر همچو قتل ها را یک سویدنی ویا یک اروپایی انجام بدهد ، یعنی زن خود را به قتل برساند ، آنرا” قتل از روی حسادت مینامند و میگویند که او بیمار و مریض بود و جزایش در محکمه نیز کمتر میباشد .و بهمینگونه اگر یکنفر مسلمان عمل تروریستی انجام دهد آنرا تروریست خطاب میکنند واما اگر همین عمل را یک اروپایی انجام دهد آنرا صرف قاتل میگویند ویا قاتل بیمار روانی که در نتیجه جزای اعمالش سنگین نمیباشدو مثال روشن اندرش بریویک در ناروی است که جوانان بیگناه سوسیال دموکراتها را قتل عام نمود که در واقعیت یک تعمل روریستی بود اما آنرا عمل تروریستی خطاب نکردند و برای او بیماری های روانی نوشتند
در مقاله بالا آمده است که تجاوز جنسی بالای خانمش
در سویدن قانونی نافذ است که هر گاه مقاربت جنسی بدون رضایت انجام یابد ، آنرا تجاوز جنسی مینامند و لو این مقاربت بین زن وشوهر باشد . وقتی زن قبل از مقاربت بگوید ، نی ؛ این نی باید نی قبول شود و در تخلف آن عمل مرد تجاوز جنسی محسوب میگردد و جزای سنگین در قبال دارد . از همین خاطر حقیقت جو ترین مرد دنیا یعنی آساننژ را در سویدن متهم به ” تجاوز جنسی ” ساختند زیرا او با دوست دخترش مقاربت جنسی داشت و آن زن اجازه یکبار مقاربت جنسی را داده بود وگویا آسانژ آنرا دوبار انجام داد و دفعه دوم در زمان سکس با دوست دختردیگرش پرزیرواتیف ( پوقانه ) کفیده بود و اکنون متهم است که گویا او پطور عمدی از پوقانه فرسوده استفاده کرده بود که در زمان سکس پاره شود. عجیب اتهامی
با شنیدن این اتهام یکی از وکیلان پرآوازه سویدن میگوید ”که در دوران پنجاه ساله دوره وکالتم برای اولینبار با چنین اتهامی برمیخورم .” عجیب است وعجیب ! و بهمینگونه در سویدن فروش سکس جرم نیست در حالیکه خرید آن توسط مرد جرم محسوب میشود و مورد پیگرد قانون . واکنون سویدن تلاش دارد که خرید سکس برای سویدنی ها را در اروپا نیز غیر قانونی و جرم اعلان نماید و اما برای اینکار باید قانون تمام کشور های اروپایی تغییر کنندو کمیشنر اروپایی سویدنی در امور مهاجرین و عدلی این قضیه را روی دست دارد