بمناسبت روز جهانی مهاجرین
آزیتا رفعت سابق عضو پارلمان افغانستان ، اکنون عضو رهبری انجمن افغانها در سویدن
”مقاله بمناسبت ”روز جهانی مهاجرین” ( ۱۸ دسمبر) تحت عنوان ” آنگاه که بشر دوستی پروژه میشود” در روزنامه وزین ” هشت صبح نشرشده است
– خداوند اجر دهد شما را انشاالله به موقعش جبران خواهم کرد.
– محترم؛ شما نیاز ندارید تا جبران کنید ما وطندارهم هستیم و در شرایط فعلی، این کمترین کمکی است که از دستم برای همکاری با شما بر میآید. تنها تقاضایم از شما این است که، اگر روزی توان، حوصله و وقتش را داشتید یک هموطن دیگر تان را کمک کنید.
این بخشی از گفتگویی است که هفتهی چند بار چه از راه تماس تلیفونی و یا ملاقاتهای حضوری که با پناهجویان همشهریام دارم، با هم ردوبدل میکنیم. آنانیکه قبل از من بارها با، به اصطلاح مدافعین حقوق پناهجویان و بیشتر فعال در رسانههای اجتماعی و سردهندهگان شعارهای بلند و بالا، تماس گرفته و در نهایت با ناامیدی، برای دریافت پاسخ وطندارانهای با من همصحبت میشوند.
نکتهی مشترکی به جز غربتزدهگی، نگرانی و ناراحتی که من حالا آن را دارم، پشت سر میگذارم و آنها هنوز با شدت با آن درگیراند، نداریم.
کاری بزرگی هم نمیتوانم برای شان انجام دهم، ولی تا جایی که از توانم بر میآید تلاش میکنم تا، در بخش ترجمه، شریکسازی معلومات حقوقی و تجارت، دورانی که من در انتظار برای پاسخ گرفتن از اداره مهاجرت سپری میکردم، یاریشان کنم و در نهایت، وقتم را
برای روحیهدهی و شنونده بودن به آنها تا حد ممکن اختصاص دهم.
واضح است که مهاجرت و پناهجویی تا قبول شدن تقاضای پناهندهگی و آغاز یک زندهگی عادی در کشور میزبان مانند پازلی است که با گذشتن و حل یک معما، معما و مشکل دیگری مقابل انسان قرار میگیرد و بار دیگر شروع دور تسلسل، استرس، ناامیدی و دستوپا زد تا گذشتن از یک سد و رسیدن به سد بعدی. شاید برای اقلیتی که تا حدی به زبان انگلیسی بلدیت داشته و جرات و اقبال نیز همراهیشان میکند، سطح مشکلات کمتر و یا دریافت راه حل سادهتر باشد ولی، برای اکثریتی که همه و همه برایشان جدید و ناشناخته است، نهایت مشکل و بعضا طاقتفرسا است.
در یکونیمسال اخیر که بحران مهاجرت بیشتر از هر زمانی دامنگیر کشورهای اروپایی شده است و هر روز سران حکومتها و نهادهای قانونگذار با وضع قوانین اغلب سختگیرانه تلاش به کنترول وضعیت دارند و نهادهای مدنی واقعا «بشردوست» داوطلبانه از راه برپایی تظاهرات و کمکهای انساندوستانه به پشتیبانی از پناهجویان مشغول و مصروف، حرکتها و افرادی دیگری نیز فعال شدهاند که با استفاده از فرصت با شکلدهی نهادهای به اصطلاح «حمایت از پناهجویان» دست به کار و کاسبی، سیاحت و اندوختن، به نام کمک به آنها زدهاند.
فعالیتهایی که تعریف پروسههای بشردوستانه را به «پروژههای بشردوستانه» و منفعتزا تغییر داده است و متاسفانه گردانندهگان این پروژهها نیز هموطن و کسانیاند که درد و واقعیت را میدانند و شاهد بودهاند ولی، منفعت شخصی و افزایش درآمد برایشان ارزش بیشتر از «انسانیت» دارد.
سخت مایوسکننده است وقتی «اروپایی» با نهایت عاطفه، برای حمایت از مهاجرین تلاش میکند و ابراز تاسفش، واقعیتر از هموطن و یا نهاد مدنی «پروژهای» است که سرزدنشان به کمپهای پناهجویان اغلب؛ برای آشنایی بیشتر و لذت بردن از آب و هوای نقاط مختلف کشوری است که در آن زندهگی میکنند و حال پولهای باد آوردهی پروژه، آنها را قادر به سفر ساخته است.
دردآور است وقتی برعکس یک فعال حقیقی که بعد سفر به «یونان» احساس گرهخوردهاش با زخمها و رنجهای پناهجویان، منتظر و نیازمند را با ابراز همدردی و انعکاس واقعیتها، از راه نوشتن و راهاندازی نافرمانیهای مدنی، برای جلب توجه سیاستگذاران، جهت تغییر پالیسیهای سختگیرانهی پناهندهگیشان ابراز میدارد، فعال پروژهای بعد از سفر به یونان اولین بیانش توصیف زیباییهای خیرهکنندهی آن کشور و انتخاب محل اقامت بعدی وی برای سفر سیاحتی با خانوادهاش به آنجا است.
ولیآنچه وقاحت و عملکرد این افراد استفاده جو را تیرهتر میسازد، رقم زدن دست آوردهای سایرین بهنام خودشان، آنهم با چشمپوشی از این واقعیت که سیر اطلاعات با چه سرعتی میان کاربران مخصوصا در رسانههای اجتماعی، دوران میکنند است. البته در شکلگیری و تقویت این روندها و حرکات، بودجههای اختصاصی شهرداریها، برای پروسهی مسکندهی، ارایه خدمات و ادغام در کنار بیتجربهگی آنها برای جلب و استخدام افراد موثر نیز، عامل دیگری است.
به باور من در چنین موقعیت
ی که روزگار سخت و شرایط نیز بر وفق مراد، اغلبا برای پناهجویان نیست، انسانیت حکم میکند بهجای منفعتهای اینچنینی، به ظرفیتهای ذهنی و شیوههای انسانی فکر کنیم که ما را با جنبههای مثبت به هم گرهزند.
یادمان نرود آنانیکه که امروز نیاز به همکاری حمایت دارند، ایستاده در جایگاه دیروزی اکثر ما اند. چه خوب است تا از تجربه و سختیهای دیروز، مرهمی بسازیم برای امروز اینان. نه یاسنامهای که رقمزنندهاش اصل شهرتطلبی، درآمدزایی و شعارهای تراوشیافته از وجدانهای خفته ولی حریص باشد.